کانال تلگرام تبلیغات تبلیغات تبلیغات تبلیغات تبلیغات
نخستین انگیزه‌ی دگرگونی در ایران

نخستین انگیزه‌ی دگرگونی در ایران

 

فراموش نکنیم که نخستین انگیزه‌ی دگرگونی در چهل و شش سال پیشِ ایران، ستیز با سربار کردنِ کَسان به کشور و مردم بود.

 

 

اصل سی و پنجمِ قانون اساسی مشروطه‌ی سلطنتی، سلطنت را ودیعه‌ی خداوندی برشمرده بود که از سوی مردم! به شخص پادشاه واگذار می‌شود و همچنین در اصل سی و ششمِ آن نیز آمده بود: «سلطنت مشروطه‌ی ایران از طرف ملت به‌وسیله‌ی مجلس مؤسسان به شخص اعلیحضرت شاهنشاه رضاشاه پهلوی تفویض شده و در اعقاب ذکور ایشان نسلا بعد نسل برقرار خواهد بود».

 

 

این بماند که انتخاب اعضای مجلس مؤسسان چگونه بود و در آن مصوباتِ فرمایشی و سرباری جریان داشت و …. اما آنچه در سال‌های پیش از انقلاب در مجالس و محافل دانشگاهی، سیاسی و …. همواره بر سر زبان‌ها گسترده و با ستیز همگانی روبه‌رو می‌شد، سربار کردنِ نسل پادشاه به ملت بود که با موازین دموکراسی و آزادی و آزادی‌خواهی در یک پیکار جدی قرار داشت.

 

 

به‌خوبی به یاد دارم که در سال‌های نخستین جوانی، تمام جریان‌های فکری و سیاسی از مذهبی‌های جورواجور گرفته تا کمونیست‌های رنگارنگ و ….، همگی بر جدال با سربار کردنِ نسل پادشاه به کشور در این دو اصل قانون اساسی در یک نقطه‌ی مشترک قرار گرفته بودند و هرسال بیش از سال پیش از آن، بوی تعفنِ این تحمیل، مشام اقشار گوناگون جامعه را آزار و به سمت‌وسوی شورش سوق می‌داد، به‌گونه‌ای که سخنان توبه‌ای شاه مبنی بر اینکه صدای انقلاب ملت ایران را شنیده و ازاین‌پس به خواسته‌های مردم توجه خواهد کرد و …، نیز نتوانست شعله‌های خروشان آتش خشم همگانی را فروکش کند.

 

 

به‌راستی مرورِ منطقی و غیرهیجانی گذشته‌ها، خارج از خشک‌اندیشی و واپس‌گرایی، چه درس‌آموز و راهنمایِ روشنگری است و ای‌کاش قدرتمندان، عبرت‌های تاریخ را درک می‌کردند و با واقعیت‌ها کنار می‌آمدند و موجب رنج و سختیِ زندگیِ انسان‌ها و سِتردگیِ خود نمی‌شدند.     

  • نویسنده : عزیزالله قهرمانی
  • 22 آبان 1403