کانال تلگرام تبلیغات تبلیغات تبلیغات تبلیغات تبلیغات
نخستین شرط لازمِ تَبیین

نخستین شرط لازمِ تَبیین

 

ازجمله بَدهای روزگاران که کام جوامع را همواره تلخ و زهرآلود کرده و می‌کند، وجود کاسه‌های از آش داغ‌تری بوده و هست که تنها هنر آنان تغلیظ القاب و عنوان‌ها و مخفی شدن در لابه‌لای آن است.

 

گرفتن میدان‌داری از آویزان شده‌ها به حاکمیت که به آن چهره عبوس و خشن می‌دهند و تک‌صدایی را به ابزاری برای غصب سِمَت و مقام و منافع شخصی و باندی مبدل کرده‌اند، نخستین شرط لازمِ توفیق در تبیین است.

البته این‌گونه وضعیت، پیش از انقلاب نیز به‌طور کامل قابل حس و لمس و مشاهده بود و در دادن نسبت‌هایی مانند «خدایگان!»، «اعلیحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر» و…. از یکدیگر گوی سبقت می‌گرفتند و حتی گفته شاه مبنی بر اینکه هر ایرانی می‌تواند از دماغ من خوشش نیاید اما نمی‌تواند با سلطنت مخالفت کند را برنمی‌تافتند و اظهارنظر در مورد بینی خدایگان! را جرمی سنگین و نابخشودنی جلوه می‌دادند. (ذکر این نکته لازم است که شاه بینی بزرگی داشت).

به‌خوبی به یاد دارم کلاس نهم دبیرستان شاپور شیراز بودم که در یکی از انشاءهای خود از کلمه‌ی «شاه» استفاده کرده بودم که ابتدا دبیر ادبیات و سپس مدیر دبیرستان به‌شدت به من برخوردی خشن کردند و گفتند چرا از عنوان «اعلیحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر» استفاده نکرده‌ای و این امر را اهانت به ساحت قدسی ظل الله! می‌دانستند که البته هر دو به دنبال ارتقای مقام بودند و صبح اول وقت روز بعد از خواندن انشاء نیز چند پلیس به همراه چند لباس شخصی که از کارکنان ضداطلاعات شهربانی شیراز با خودروی جیپ سیاه‌وسفید این مجموعه در آن زمان آمده بودند، زنگ در خانه‌ی ما را به صدا درآوردند و سپس از من خواستند که به همراه مرحوم پدرم به دفتر سرهنگ سلطانی رئیس ضداطلاعات شهربانی آن زمان با آنان برویم و……

 

خلاصه‌ی کلام اینکه:

تا این‌گونه آویزان شده‌ها به حاکمیت، قدرت میدان‌داری داشته باشند و داستان کلاه را با سر بردن، ادامه داشته باشد، هیچ تبیینی مؤثر و حتی قابل دفاع نخواهد بود.

  • نویسنده : عزیزالله قهرمانی
  • 17 بهمن 1401