در سوگِ تنهاییِ بازنشستگان
به دنبال روی کار آمدن دولتِ پزشکیان و بررسیِ کارنامهی چندماههی او، دیگر جای هیچگونه شک و تردیدی باقی نمیماند که تمام دولتها سروته یک کرباس هستند و تنها در ادبیاتی که به کار می برند با یکدیگر تفاوت دارند.
درست مانند بهاصطلاح جناحها و شبکهها و باندهایِ سیاسی که یک هدف را دنبال میکنند و تنها در اسم و شهرت با یکدیگر ناهمسانی دارند!
سالها از عنوان شدنِ طرح همسانسازی حقوق بازنشستگان میگذرد و مدت درازی است که این طرح به بازی با روان و اعصاب قشر فرهیخته و جهاندیدهی کشور مبدل شده و خوراکِ فاسدِ رسانههای بهاصطلاح زردِ داخلی را فراهم کرده است.
رسانههای برونمرزی وابسته نیز هرروز و هر دم بنابر مأموریت و منفعتِ خود به تحقیر کردن این دسته از هموطنان بیپناه با شگردهای گوناگون میپردازند تا بیشازپیش بذر ناامیدی و افسردگی را در ذهن و اندیشهی اقشار مختلف بکارند و بهاصطلاح از این نمد برای خود کلاهی بدوزند.
از مجلسیها نیز هیچگونه انتظاری نیست چراکه با کمترین میزان مشارکت مردمی، کرسیهای مجلس را تصاحب کرده و در عمل و بهواقع خود را نماینده و وامدارِ اقلیتی ویژه میدانند و مردم نیز به آنان نگاهِ ناآشنا و بدون چشمداشت دارند.
برخی از مسئولان نیز آنچنان برای خود و خانواده، توشه برداشتهاند که نه میخواهند و نه میتوانند به موضوع بازنشستگی و ویژگیهای آن فکر کنند.
شمار بالایی از مدیرانِ بیتدبیر نیز بر این باورند که بازنشستهها حال و توانِ مقابله با آنان را ندارند که این بهیقین یک خیال باطل است، چراکه فرهیختههایی که گنجینهی تجربه هستند، قدرتی بهمراتب بیشتر از بمب هستهای و مدرنترین سلاحهای روز دارند و میتوانند با اندیشههای ذخیرهشده در سالهای دراز، دودمانِ ستم و زور را به نابودی بکشانند.
هشدار به مسئولان بیکفایت و بیخیالی که تصور میکنند با اجرایِ ناقصِ طرحی که حکایتِ «آب لولهکشی محمودآباد» در زمان شاه را به ذهن تداعی میکند، بازنشستگان از حقوق مسلم خود میگذرند و اجازه میدهند اندوختهی صندوقهای خود که از سالهای بسیار دور، در آنها دارایی و ثمرِ عمرشان را قرار دادهاند، به یغما رود.
ثبت دیدگاه