پزشکیان در مَنگنه
گفتوگوی پزشکیان را در شبکهی یک سیمای جمهوری اسلامی مشاهده کردم و بیشازپیش به قرار گرفتن رئیسجمهوری در منگنهی پرفشار پی بردم.
خانم مصاحبهگر مانند همیشه اعمالنظر و منویات درون را آشکار و با تلاش بسیار به دنبال اقرار و اعترافِ شفافِ پزشکیان مبنی بر گران کردنِ بنزین، وی را بهاصطلاح سؤالپیچ کرد تا گناهِ چند دهه و گندابهای روانه شده به مردابِ گرانی و تورمِ از سوی تمام دولتهای چپ و راست را به گردنِ او بیندازد!
البته از صداوسیمایی که در چنگال دولتهای سایه و پنهانی به گروگان گرفته شده، بیش از این نیز انتظاری نیست و تفاوتِ انعکاسِ آنچه مربوط به دولت فعلی با دولتهای پیشین است را بهخوبی مشاهده کرده و میکنیم.
این گفتوگو مرا به این فکر فروبرد که پزشکیان سختترین دورهی ریاست جمهوری را برعهده گرفته است. از طرفی اصلاحطلبهای اصلاحناپذیر، مدام از وی سهم خواهی میکنند، چراکه در ستادهای تبلیغاتی او نشسته و چای میل کردهاند! و از سوی دیگر اصولگراهایِ ضدِ اصولِ اخلاقی و …. مانند همیشه جز به نابودی، شکست و … وی هرگز رضایت نمیدهند، گرچه کشور به آتش کشیده و نابود شود!
چرا خانم مصاحبهگر از رئیسجمهوری نپرسید که درآمدهای آشکار و پنهانِ این کشورِ پرنعمت در کجاها هزینه میشود؟
این مجری برنامههای تلویزیونی اگر وجههی مردمی داشت، مطرح میکرد که ملت بر خرج سرمایههای خود در خارج از کشور بههیچعنوان رضایت ندارد و این چراغ و چراغها را به مسجد حرام میداند!
چرا به ریشهیابی فقر و فلاکت پرداخته نشد و تنها به چند مورد تکراری و … مانند بنزین بسنده شد؟!
چرا از تعامل و ارتباط مسالمتآمیز با جهان سخنی به میان نیامد و بسیار کوتاه و گذرا به چند سفرِ وزیر امور خارجه و چند مکالمهی تلفنی با برخی از سرانِ کشورهای دیگر، بسنده شد؟!
و ……
فراسوی مرزهای کشور نیز، دلبستهها به بیگانگان بهطور مستمر به بمبارانِ امواج ناامیدی، دلسردی و افسردگی جامعهی ایرانی مشغول هستند و بیآبرویی و بیاعتباری را بهجایی رساندهاند که جای «نقد و نظر» را با «فحش و توهین و ..» عوض کرده و اصول حرفهای را بهیکباره زیر پا گذاشته و احساسات و منویات درون را ناشیانه بهعنوان تحلیل مسائل و رویدادها، بروز میدهند و تحریم، سختی و فشار بر هموطنان را جشن میگیرند با این خیال خام که موقعیت و وضعیتِ شخصیِ خود را تثبیت کنند!
بهطورکلی تمام عواملِ سختکنندهی این دوره از ریاست جمهوری، تنها بر ناآگاهیها تکیه کرده و بر امواجِ بیاطلاعیها و نادانستهها سوار شده و بر تن رنجور کشور تازیانه میزنند!
در اینجا یکبار دیگر باید بر به صحنه آمدن اهالی راستینِ فرهنگ، قلم و هنر تأکید کنیم تا بلکه بشود ملت را از چنگال سیاستبازان سیهکار رهایی بخشید.
و کلام پایانی اینکه؛
ثبت دیدگاه