فرونشستهایِ اجتماعی و فرهنگی
در چند سال اخیر از فرونشستهایِ بخشهایی از زمین به دلیل بیتدبیریها، ترک فعلها و مفسدهها سخن بسیار گفته شده و جالب اینکه اعتراضها در این مورد بیشتر از زبان افرادی شنیده میشود که خود سالها در این زمینه مسئولیت داشته و بهعنوان کارشناس در ادارهها و مجموعههای دولتی و حاکمیتی حقوق و مزایا دریافت کردهاند!
…… اما از فرونشستهای اجتماعی و فرهنگی چندان سخنی به میان نمیآید و مسئولیتهایی که در این زمینه باید متوجه سیاستبازان و سیاسیکاران باشد پوشیده مانده است.
سیاستبازهایی که همچنان در جُمود فکری ماندهاند و نه حاضرند بهروز شوند و نه بهروزشدگی و تعالی یافتن دیگران را برمیتابند!
عقبماندههایی که با تفکر تقلیل گرایانه و نگاههای ایستا، همچنان از دایرهی دستههای حیدری و نعمتی خارج نشدهاند و اوضاعواحوال را سفید و یا سیاه میبینند، گویی ازنظر اینان رنگهای دیگری وجود ندارد!
در ذهن خشک و بیروح اینگونه افراد، نوعی ناباوری به تغییر و تحول در اندیشهی افراد جامعه و شماری از مسئولان وجود دارد که اجازه نمیدهد اینان از دنیای بسته و محصورشدهی خود خارج شوند و بپذیرند که تمام انسانها قابلیت تحول و تغییر دارند و میتوانند خود را با واقعیتهای روز مطابقت دهند چراکه نهتنها سالبهسال بلکه روزبهروز به دانستهها و تجربههای انسان افزوده شده و میشود و شرط عقل و منطق است که هر انسانی بر مبنای دانش و تجربهی روز خود بیندیشد و تصمیم بگیرد و این هرگز به معنای رنگ عوض کردن و مطیع و درگرو اینوآن شدن نبوده و نیست و نخواهد بود.
باید در مورد این مسببهایِ فرونشستهایِ اجتماعی و فرهنگی بیشتر سخن گفت و از زوایای گوناگون تأثیرهای منفی این دسته از متوقفشدهها در زمانهای دور را مورد کنکاش و ارزیابی قرار داد تا جامعه بتواند از درجا زدن و سرگرم شدن به پوچیها رهایی یابد.
ثبت دیدگاه