زلزله، سیل و بهطورکلی حوادث غیرمترقبه و ….، همواره با حواشی سیاه و سپیدی همراه میشود و بهدنبال خود آشفتهبازار غبارگرفته و تودرتویی را بهوجود میآورد که خلایق روزگار را به وادی سرگردانی میکشاند.
در اینگونه حوادث، انبوه مردمی که همچنان باورها و فرهنگهای ناب و پاک خود را در جان و دل محفوظ داشتهاند، چهره زیبا و روحافزای انسانی را جلوهگر کرده و «کاری میکنند، کارستان» و آنچنان قلب جهانیان را جلا میدهند که خلق خوب خدا، نماد و نمودهایی از بهشت برین را با تمام وجود حس میکنند، همانطور که شیرازیهای باصفا و مهربان در حادثه سیل دروازه قرآن و محلههای آسیبدیده، شکوهی جاوید آفریدند.
اما روی دیگر سکه بهحدی نفرتزا و چندشآور است که گویی «ریا و ریاکاری» و «فرصتطلبی و ویرانگری» با لشکر منحوس خود به میدان آمدهاند تا دامنه غارتگریها و انحصارطلبیها را وسعت دهند و به سطح قلمرو خود بیفزایند.
از یکسو سیاهکاران سیاستزده با فرصتطلبیهای همیشگی خود زمین و آسمان را بهانه قرار میدهند تا رقبای بهاصطلاح سیاسی را ازپای درآورند و از جانب دیگر آنان که سودای مجلس، شورا و …. را در سر میپرورانند، جانفشانیها و ازخودگذشتگیهایشان را با گرفتن فیلم و عکسهای ازپیش تعیین، سفارش و تنظیمشده، با پوشیدن لباس کارگری و خاک و شُل گرفته، به نمایش میگذارند!! تا برخی ظاهربین و سادهلوح را در فضای مجازی به اسارت خود درآورند و آنان را به گماشتههای بیمزد و مواجبی مبدل کنند که اینگونه صحنههای تئاتر را با مصرف اینترنت، مدام بازنشر دهند!
اما خطرناکتر و دردناکتر اینکه «سلبریتیهای» تولیدی شماری از برنامهها و سریالهای وقتکش و پوکِ صداوسیما که بدبختانه از پسزدگی و سرخوردگی نخبگان جامعه و همچنین ظرفیتهای فضای مجازی سوءاستفاده میکنند و کمکم مرجعیت اجتماعی را در ید اختیار خود قرارداده و میدهند و به فروپاشی اجتماعی دامن میزنند و همچنین هزار ماشاالله! در تمام رشتهها نیز تخصص دارند و اظهارنظر میکنند!، تحت تاثیر شهوت شهرت و محبوبیتهای توخالی و گذرا، از این نمد برای خود کلاه میدوزند.
ثبت دیدگاه