بهسَختی نیازمندِ خود بِهین گُزینی هستیم
بیشَک پیش از آنکه به گِلِههای چَندباره و پُرشمار و بیگُمان راستین بپردازیم، نیازمندِ خود بِهین گُزینی هستیم تا ستونِ پیشرفت و والاییِ برای دَستیابی به خواستههای ما اُستوار شود، وَگَرنَه سَراَنجامی جُز بیراهه رفتن نخواهیم داشت و گُواهِ آشکارِ این راستینگی نیز کارنامهی گُذشتگانِ دور و نزدیک است.
در زندگی ما رشک وَرزی، تَنگچَشمی، کوتهنَظری، سَرآمدسِتیزی و کینهورزی و سَرکِشی در چَندوچونیِ زیستِ ویژگانیِ هَمدیگر بهجای پرداختن به زُدودنِ سُست ناهای خود، تا چه پایهای فرمانرواست؟
آیا چِرک آلوده به خودی گُدازی، بیگانه سِتایی، ناروا کردنِ شایستهها و میدان دادن به ناشایستهها نشدهایم؟
تا چه پایهای پایبَندِ دادگَری، دادمَندی و خُشنود از سِزاواریِ راستینِ خود و بهدوراز خودخواهی، خودسِتایی، خودشیفتِگی و پِنداشت های نادرست هستیم؟
از اَندیشمَندان، بُزرگانِ سُروده و فرزانگانِ کشورِ خود چه میدانیم و چند تَن از آنان را میشناسیم و تا چه اندازه به کَسانِ فرومایهای که با ناروایی چِهره شدهاند، اَرزشمندی میدهیم؟
آیا آلوده به تُندروی و یا واژگونهی آن، کاستی و کوتاهی و چیرگیِ سُهش ها شدهایم و یا وارونهی آن، گُزیرِش های ما بر بنیادِ خِرَدمندی است؟
تا چه پایهای به فرهنگِ بُنیادین و سَرشارِ کُهنِ خود پایبند ماندهایم و نافَرهیختگیها بر ما چیرگی نیافتهاند؟
آیا در گُفتار و نِوِشتارِ خود، پارسی را پاس میداریم و یا برای رَخنهی بیگانه به این بازماندهی گِرانبَها، رَوادید میدهیم؟
آیا تا چه پایهای کُهن نگارشهای میهنِ خود را بَررسی و پژوهش کردهایم و از آنها چه آموختهایم؟
آیا بهجای فرهنگ بُنیادینِ پیشینیان، فرهنگِ بیریشهی سَربارشُدهی کنونی و ویژگیهای روانی و رفتاری ما آفرینش گَرِ چگونگی فرمانرواییِ پرآلایش دورانها نبوده و نخواهد بود؟
آیا فرمانرواییها زاییدهی اندیشه، گُفتار و کِردار ما نبوده و نخواهد بود؟
ثبت دیدگاه