اپوزویسون یا قومپوزوسیون؟!
با کَندوکاش و سَنجشِ جایگاهِ مردمیِ دستههایِ گوناگونِ خواهانِ فرمانروایی در کشورِ گُسترده و تَنیده شده با میهن سِتایی، آزادیخواهی، خودایستایی و خودسالاریِ ایران، بهروشنی درمییابیم که جاه پَرَستان و فُزون خواهان، بهسختی دُچار پِنداشت های نادرست و خیالی شده و چنان به گمراهی گِرویدهاند که یارایِ دریافتِ سادهترین پیامِ مردمِ هوشیارِ این کشور را ندارند!
اینگونه گِرفتارآمدگان در گُمانهای بیمارگونه، هرچند شمار پَشیزی دارند اما خود را کارگزارِ همهی مردمِ این سرزمین شناسه دار و بالنده مینامند و بازگوییهای پُرشمار این دستههای اَندک، مایهی خودباوری آنان شده و دچارِ آلودگیِ کهنهی اندیشهی خود شدهاند.
از دستهی سادهاندیشی که آفرینش دوبارهی تَک سالاریِ پادشاهی را باور کردهاند تا کسانی که بذرِ بنیادِ کُشتار و هراس را از همان دورهی گذشته کاشتهاند و مایهی نابودی و ویرانگری و … شدهاند و یا جدایی خواهانِ تِکههایی از پَهنهی گُستردهی میهنِ گرامی و …. تا این زمان چشم خود را بر راستینگی ها بسته و در جهانِ تاریکِ بیهودگی به سر میبرند.
اینان نمیدانند و نمیخواهند بدانند، مردمِ خردمند و پختهشده و آزمودهی ایرانِ سَربُلند، خود و در کشور خود هم میدانند و هم میتوانند چگونه پَلَشتیها را بزُدایند و آیندهای درخشان را بیافرینند.
بیشک، مردم نیکونهادِ ایرانِ سَرافراز، دیر یا زود، دستِ ویژه خواران و ویژه خواهانِ پلید را کوتاه و آنان را بهسختی گوشمال و کشور را از پلیدیهای این کَم شُمارانِ تاراجگر، پاک و پرچم آشتی و دوستی با جهانیان را برافراشته خواهند کرد.
ثبت دیدگاه