اندیشههای زهرآلودی که زیباییها را زشت میپندارند
دیرزمانی است که جامعهی ما با اندیشههای زهرآلود و کپکزده، در حال دستوپنجه نرم کردن است و تلخیهای زندگی را در وجود اینگونه ویروسهای خوفناک میداند و روزبهروز به نفرت و خشم خود از زورداری اینان میافزاید.
باورهای پوسیدهای که هم آشکار و هم پنهان با شادی، سرور و نشاط دشمنی میکنند و تلاش دارند افسردگی، دلمردگی، گریه محوری و … را جانشینِ شادمانی، تفریح، سرزندگی و … کنند.
تردیدی نیست که بخش قابلتوجهی از نارضایتیها، نمیتواند عادی و فقط به دلیل ضعف مدیریتها باشد، چراکه عوامل درونیِ تولید خشم و نفرت، گاهی آشکارا و گاهی دیگر پنهان اما قابلدرک و دریافت است.
تحریم بخشهای گستردهای از جامعه نیز زائیدهی همین باورها و اندیشههایی است که فراتر از نوک بینی خود، توانایی دید ندارند و در جهانی سیاه و تاریک به سر میبرند.
جلوگیری از کنسرتهایی که هیچگونه جنبهی منفی ندارد، مخالفت با گردهمایی افرادی که میخواهند با دورهمی، لحظاتی از عمر خود را بهدوراز هیاهو و جنجالهای روزمره سپری کنند، تحریمهای سخت باغ شهریهایی که با تصورهای بهدوراز واقعیت، محل و مکان زندگی افرادی شده که از گرانیهای سرسامآور قیمت مسکن و اجارهبهای آن از کلانشهرها فراری شده و به دامان طبیعت پناه آوردهاند و …. همه و همه آتشهای شعلهور شدهی خروجی چنین افکارِ شوم و تباهی است که هرروز به شمار نارضایتیها، خشمها و نفرتها میافزاید.
و در یککلام …..
ثبت دیدگاه