این یادداشت بهمن ماه سال ۱۳۹۰ منتشر و امروز به قالب جدید سایت نانوشتهها منتقل شده است.
آنان که از پیامبر (ص) مسلمانترند
انگشت شماری متحجر تاریخ مصرف گذشته کاتولیکتر از پاپ که خود را مسلمانتر از رسول خدا (ص) میدانند، سالهای سال است، مانند «راسو» نتیجهای را جز دفع حداکثری نداشته و ندارند و اصول را آن میدانند که با مغزهای تار عنکبوت زده و فسیل شده خود تصور میکنند
که البته برخی از این دافعان مردم به ویژه جوانان، نیز با ماموریتی که دارند اینگونه عمل کرده و هدفشان از میدان به در کردن افراد خالص و مخلصی است که در مقاطع مختلف امتحان خود را در عمل پس دادهاند.
این متصرفان دین خدا که ادعای ایمانسنجی افراد را دارند و همانگونه که بارها و بارها گفته و نوشتهایم، گروهی اندک را خودی، برخی را غیر خودی و تودههای عظیم مردمی را نخودی عنوان داده و امثال خود که از تعداد انگشتهای دست هم کمترند را مسلمان میدانند و مینامند و مانند پزشکان که درجه تبسنج در اختیار دارند، این از ما بهتران!، با ایمانسنج خود درجه ایمان و مسلمانی افراد را تعیین کرده و تنها خود را بهترین و برترین و غیر مسئلهدارترین! قلمداد میکنند.
این افراد پر مدعا، در بسیاری از برههها نشان دادهاند که نه تنها پایبند به اصول نیستند، بلکه حاضرند همه و همه چیز، از دین خدا گرفته تا منافع ملی و … را هزینه امیال خود کنند.
هرگاه کوچکترین احساسی به اینان دست دهد که پست و مقام و میزشان و … به خطر میافتد، داد و فغان سر میدهند که ای ایهاالناس اسلام و مسلمین در خطرند!! اما هرگاه که اوضاع بر وفق مرادشان شده و پایههای میز و پست و قدرتشان مستحکم باشد، اعلام رفع خطر از اسلام و مسلمین کرده و حاضرند با هر کس و ناکسی بسازند و کوتاه بیایند و دوستانه و برادرانه دور یک سفره ……
در میان این سوختهشدگان در منظر اجتماع، افرادی هستند که به طور مثال آقازادههایشان را از سر کلاس درس، مستقیما و بدون وقفه پشت میز مدیریتها آنهم از نوع حساس و مهمی که بیتردید نیاز به تجربه و تبحر دارد، مینشانند و برایشان مهم نیست که دیگر جوانان این دیار با توانمندیها و لیاقتهای بسیار بیکار بگردند و در نهایت به دام دامگستران بیافتند و گاهی با اعمالشان روی هرچه آقازاده لندننشین است را سفید میکنند که البته برای مردم فهیم ما تفاوتی بین آقازادههای انگل وجود ندارد.
این جانب خود نمونههای بسیاری را میشناسم که به دلیل ضعف نگاه به مسائل، در اثر رفتار و منش و روش این متحجران پوسیده، نه تنها از انقلاب بلکه از دین خدا رویگردان شدهاند، چراکه این ریاکاران را الگوی ایمانداری و … فرض کردهاند.
این راسوهای پر ادعا در هیچ برههای از زمان کوچکترین خطر را به جان نخریده و در مواقع بحرانی به پستوخانههای خود خزیده و لال شدهاند و دم برنیاوردهاند اما هر زمان که بوی کباب به مشامشان خورده است، ظاهر شده و با ادعاهای مالیخولیاییشان آنچنان اصول را زشت، سخت و زمخت جلوه دادهاند که شیطانترین شیاطین دنیا تاکنون نتوانستهاند مانند اینان اینگونه همه چیز را سیاه جلوه داده و خلق خدا را خشمگین و متنفر کنند و فراری دهند.
در حد و اندازه تحجرشان همین بس که مثلا، خوشتیپی و یا خوشپوشی افراد را از دلایل عدم احراز تدین آنان میدانند و به دنبال این میگردند که به طور مثال جوانی در ۲۰ یا ۳۰ سال پیش در یک جشن عروسی پیراهن قرمز پوشیده! و یا در چهار راه سینما سعدی از فرط بیکاری قدم میزده و یا در فلان مجلس خندیده و ….. تا این مدرک عظیم!! که با تجسس حرام در زندگی شخصی افراد به دست آوردهاند را سند جنایت این شخص قلمداد کرده و از دلایل محکم و مستند مسلمان نبودن وی به شمار آورند.
یکی از این متحجرین مدعی، از جمله افتخاراتش را این میداند که «بهحمدالله هیچ روزنامهای را نمیخوانم و اصولا چیزی به نام خبرگزاری را نمیشناسم و گوشم از مزخرفات خواب است!!» و چنانچه این فسیل شدهها بفهمند و یا بشنوند کسی سمپاشیهای منتشره از رسانههای بیگانه را رصد میکند، در ایمان و تقوای وی تردید کرده و میپندارند که مرتکب فعل حرام شده است.
این مدعیان هنوز حتی نگاهی سطحی را به وصیتنامه امام نیانداختهاند و یا نفهمیدهاند که ایشان آخرین جمله که بیترید باید از مهمترین توصیهها باشد را «میزان حال فعلی افراد است» قرار دادهاند.
مضحکتر از همه اینکه خود را خط قرمز نظام میدانند و میپندارند که منتقدانشان را باید به کلی نابود کرد و از صحنه و صفحه روزگار برداشت.
هر کس کوچکترین نقدی را متوجه این از ما بهتران کند، نباید شغل و کار داشته باشد، نباید نان بخورد و نفس کشیدن نیز بر او حرام میشود!
میپندارند ناامنی شغلی حربهای است که با آن میتوان قلمها را شکست و زبانها را برید و … غافل از اینکه در مقابل آن امنیت حرفهای چیزی نیست که هر کس و ناکسی بتواند آن را از دست آزادگان و خداجویان صادق و با اخلاص درآورد و خورشید را با تاریکی جهل و فساد بپوشاند و این کوردلان تمامیتخواه باید بدانند که اگر امنیت شغلی نداریم اما از امنیت حرفهای در هر شرایطی برخورداریم.
و اما بر تمام دلسوختگان و عاشقان عدالت فرض است که با تبیین مسائل نگذارند در نگاه خلایق پاک خدا، این گونه خود را نمونه و بارز بنمایانند و همواره خروجی اعمال، رفتار، کردار و گفتارشان، دفع و تنفر و گریزاندن بندگان خدا از خدا باشد.
این مطلب به یاری خدای منان ادامه خواهد داشت
ثبت دیدگاه