این یادداشت مهرماه سال ۱۳۹۰ منتشر و امروز به قالب جدید سایت نانوشتهها منتقل شده است.
آنچه بر رسانهها در این شهر میگذرد
معمولا آدمهای عادی بر این تصورند که روزنامهها در فضایی پاک و منزه و بدون غوطهور شدن در پلشتیها به تنویر افکار عمومی میپردازند و هدفی جز اطلاعرسانی و روشن کردن زوایای تاریک برای جامعه ندارند.
اینطور تصور میشود که آنچه به چاپ میرسد و یا بر روی سایتی میآید، حکم سند قطعی را دارد و بی چون و چرا مطالب را میپذیرند و قبول میکنند و…. که این امر به صورت یک فرهنگ درآمده است.
اما غافل از اینکه برخی از این رسانهها هدفی جز مالاندوزی و جمعآوری ثروت و انباشت پول روی پول و غول اقتصادی شدن را ندارند و تولدشان حاصل ممزوج شدن رانت و امتیاز است، امتیازی که از صدقه سر مردمی به دست آمده است که سختترین رنجها و سختیها را متحمل شده و در واقع حق و حقوقشان را واگذار کردهاند تا دست صدقی بیاید و بر تاریکیها نور بتاباند، نه اینکه روشنیها را به خاموشی و برهوت مبدل سازد.
و بالاخره مولود این پدیده شوم وضعیتی میشود که هم در آشکار و هم در نهان آن را میبینیم و درمییابیم.
برخی از این صاحبان امتیاز با رنگها و لباسهای مختلفی در جایگاههای گوناگونی خودنمایی میکنند و آنچنان فرد و افراد را به بازی میگیرند که شعبدهبازها در مقابل ترفندهایشان لنگ میاندازند!!
گاهی عبای دین به تن میپوشانند و مواقعی نیز کراوات وابستگی به خود میآویزند و در مقاطعی نیز خود را خنثی مینمایانند و در این میانه آنچنان کبکوار سر خود را به زیر برف میکنند که انگار نه انگار آرشیوی هم از آنها وجود دارد و بهترین پرونده روشنگر عملکردشان در مقاطع و دورانهای مختلف است!!
با کت و شلوار کهنه و قرضی به میدان آمدهاند اما هماینک به جایی رسیدهاند که کمترین تفریح سادهاشان سفر به کشورهای حاشیه خلیج فارس با اعضای خانواده و بریز و بپاشهایی است که انسان را به یاد آقازادههای معروف و افشا شده لندن نشین میاندازد.
چه حیف و میلهایی که نمیکنند، چه زنان و دختران لغزشکاری را که ….. و … و … و….
از زد و بندهایشان با برخی ریاکار مردم فریب در برخی از نهادها و سازمانها، ادارات و ارگانها گرفته تا درج تبلیغات به عنوان خبر!!! و گرفتن پولهای بادآوردهای که از برخی مسئولان نامسئول از کیسه بیتالمال میگیرند و روز به روز شکمشان را از حرام انباشته و انباشتهتر میکنند.
در مجالس و محافل به اصطلاح خبری دخترکان نقاشی شدهای را روانه میکنند که پوچ و عبث ژست ژورنالیستی به خود گرفته و ادای خبرنگارانی را درمیآورند که کارهایشان کارستان است و صرفا وسیله مشغولیات پسرکان هرزهای میشوند که به همین نیت وارد این معرکه شدهاند.
و یا جوجه بچههای بیتربیت و پرویی را میفرستند که نه ادب دارند و نه کوچکترین قوائد و ضوابط تعامل و آداب اجتماعی را میدانند و آنچنان این پوچان چشم دریده را دچار توهم کردهاند که میپندارند باید به مخاطبانی که فقط به دنبال معامله ملک و اتومبیل هستند، بنازند و به دلالان افتخار کنند.
و این در حالی است که سواد خواندن و نوشتن هم به درستی ندارند و نه تنها الفبای خبر را نمیدانند بلکه هنوز بلد نیستند که روزنامه را با «ر – ز» مینویسند یا «د – ذ»، !!!؟؟
در مناسبتهای مختلفی که مراسم آن معمولا در طول سال چند بار گرفته میشود، به نحوی ورود پیدا میکنند که انسان تصور میکند به پارتیهای آنچنانی آمده است و یا به فستیوال مد وارد شده و جبرا باید نظارهگر سیگنالهایی باشد که پسران و دختران و حتی برخی از زنان … برای یکدیگر میفرستند و تقدس این کار خدایی را در هم شکسته و به پلشتیها آلوده میسازند.
و برخی از اینان نیز دلشان خوش است که نامشان کبوتر حرم است و تنها دوست دارند نام خبرنگار بر رویشان باشد در حالی که از خبر و خبرنگاری هیچ نمیدانند جز «وی افزود» و « وی اظهار داشت»، البته با طبق طبق ادعا!!
برخی نیز به عنوان خبرنگار مسئولان ساده لوحی را دور زده و به سخره میگیرند و از این نمد برای خود کلاهی میدوزند.
و چه دردناک و اندوهناک است که در این میانه رسانهها و خبرنگاران پاک و نیالوده به پلیدیها باید رنج همجواری و همنشینی با اینان را به جان بخرند و بسوزند و بسازند.
و اما کمی آن طرفتر…..
تازه به میدان آمدههایی که ادعای ایمان و خدایی بودن میکنند و آنچنان به تاخت و تاز پرداختهاند که گویی خدا را هم به مصادره خود درآوردهاند!!
مدعی هستند که مانند آمپرسنج ، ایمانسنج دارند و درجه ایمان افراد را مشخص و اعلام میکنند و در سنجش متکبرانه خود انگشتشماری را خودی، گروهی را غیرخودی و مابقی را نخودی میدانند و هرگز به خود اجازه نمیدهند که کمی فکر کرده و به خود بیایند تا ببینند اصلا خودشان از باورهای عمیق و ریشهای و وسیع برخوردارند یا خیر؟!!
برخی از اینان ناآگاهانه مانند «راسو» از آنچنان قدرت دافعهای برخوردارند تا به جایی که مورچه هم از چند فرسنگیشان عبور نمیکند و برخی نیز نفوذیاند و سعی دارند به اسم ارزشی بودن و … اصیلترین افراد با کارنامه شفاف و روشن را از میدان به در کنند و به انزوا بکشانند، درست همانگونه که جنگیرهای انحرافی شگرد خود را اینگونه دنبال و خیلیها را دور زدند و غافلگیر کردند.
گاهی آنچنان غرور ایمانداریشان!! ورم میکند که از خدا پیشی گرفته و حتی برخی اوقات برای پیامبر نیز تعیین تکلیف میکنند!!!
خود را تافته جدا بافته اصولگرایی میدانند در حالی که نه اصل را شناختهاند و نه به اصولی پایبندند.
دچار آنچنان کبر متحجرانهای شدهاند که تماما و کاملا نشان از بیایمانی این مدعیان است.
شرایطی را برای مسلمان بودن تدوین و تعیین کردهاند که خدا با آن خدائیش اینگونه شرط و شروطها را روا نداشته است.
فکر میکنند خونی که در رگهای باورهایشان جاری است به مراتب رنگینتر از خون ساری در رگ اعتقادات خلایق عالم است و انگار که هر دو جهان با معیارهای این کوردلان ساخته و پرداخته شده است.
و اما چند کوچه بالاتر …. و مدعیان اصولگرایی که کارشان فقط و فقط شبکه سازی و قوم و قبیلهگرایی است که……
ادامه دارد.
- نویسنده : عزیزالله قهرمانی
- 28 آذر 1393
اخبار سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی ، و... از منو سایت انتخاب کنید .
برگزیده ها
- آقای شهردار شیراز برای شما و اعضای شورای این کلانشهر متأسفیم!
- نمیگذاریم بیهویتها هویت شیراز را بسوزانند
- مُقصرانِ بیتقصیر!!
- کی به کیه؟!
- استانداری که اصالتِ خود را ثابت کرد
- سواد رسانهای؛ واجبتر از نان شب
- از رُخدادهای سال ۱۴۰۱ درس بگیریم
- تدفین واقعیت نگاری در روزنامهنگاری
- به جان هم بینداز و شانه خالی کن!
- کُهنه ویروسی که همچنان کُشتار میکند
بیشتر بخوانید
بایگانی