اصولگرایی و اصلاحطلبی و انحرافات ریشهسوز قسمت دوم

اصولگرایی و اصلاحطلبی و انحرافات ریشهسوز
قسمت دوم:
در نخستین بخش این یاداشت به چگونگی شکلگیری نفوذ در جریانهای اولیه اصیل و ناب سیاسی در کشور پرداختیم و از چهرهنمایی نفوذیها در بزنگاههایی سخن گفتیم که خوشبختانه همواره دست رد محکمی از سوی مردم به سینه آنان خورده و میخورد و در یاداشتهای پیشین نیز گروهک تروریستی فرقان را مثال آوردیم که در ابتدای انقلاب بهنام دین و با ادعای انقلابی بودن، در مقابل پایهها و ستونهای اصلی انقلاب اسلامی قد علم کردند و علامه بزرگ شهید آیتالله مرتضی مطهری را به شهادت رساندند.
در این قسمت به جریانهای نفوذی در طیفهای سیاسی میپردازیم که شوربختانه توانستهاند موذیانه و منافقانه به بعضی از نهادها و رسانهها راه یابند و در تصمیمگیریهایی نقش داشته باشند.
این جریانهای مخفی شده در تاریکیها درعینحال بیهویتی و ناشناختگی، مدعی هستند که از همه مسلمانتر، انقلابیتر، فهمیدهتر و محقترند!!! و با غرق شدن در دنیای سیاه توهمآلود خود، کوچکترین درک و فهمی از افکار عمومی و ذائقههای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و … ندارند بهنحوی که چهره عبوس و منفور افراد افسرده تشکیلدهنده این خودمعدود و مسدودکردهها، موجب نفرت عمومی و مطرود شدنشان شده که اوج این نفرت در علائم اجتماعی بهسهولت قابل مشاهده همگانی است.
اینان با شور و نشاط و شادی مردم دشمنی پنهان و آشکار دارند و خلق خوب خدا را غمگین و افسرده میخواهند و با هر عاملی که سبب سرزندگی و شادمانی جامعه شود مقابله میکنند و تمام سعیشان گریاندن، دلمرده و اخمو کردن اقشار مردم است.
این بیماران روانی همواره مناسبتهایی را بهانه برای منجمد و یخزده کردن روان پیرو جوان و زن و مرد کرده و مناسبتهای دیگری را نیز مخل و مانع اهداف خود دانسته که در محو کردن و خنثیسازی آنها از هیچ کوششی دریغ نورزیدهاند.
گاهی آنقدر در جریانسازیهای سیاه خود غوطهور میشوند که بهاصطلاح «امر بر آنان مشتبه شده» و خودشان نیز اراجیف خود را باور میکنند که این امر همواره سبب گمراهی بیشتر، شکست سنگینتر و محکمتر سیلی خوردن از جامعه شده و میشود.
باورشان از پیروزی و قدرتیافتن، محدود و خاموش کردن افراد مقابل خود است و تصور میکنند که با سرکوبی دیگران توانستهاند و میتوانند بهاصطلاح موانع را از سر راه خود بردارند در صورتی که با این روش و منش، روزبهروز بر آتش مدفون کرده زیر خاکستر که سرانجام به غیرقابلمهار شدن و طغیان میانجامد، افزون و افزونتر میکنند.
آنقدر غرق در سیاهی و تاریکی خودساخته شدهاند که کوچکترین حس و درکی را از جامعه ندارند و قادر به تشخیص فرجام عملکرد خود نیستند.
بخش عمدهای از بروز و ظهور خشونت، افسردگی، خودکشی، فرار، مهاجرت، ریاکاری، درونپوشی، چندچهرهای و … در سطح جامعه، نتیجه رفتارهای شوم اینگونه بیسیاستهای سیاسیکار و سیاهکار بوده که شوربختانه تبعات ناشی از آنها نیز دامن اجتماع را گرفته و همراه با خود بحرانهایی را پدیدار کرده است.
گویی اصلیترین ماموریت این دسته از نفوذیها، نفرتپراکنی، دشمنتراشی و پیاده کردن فرد فرد جامعه از قطار انقلاب است که با گماشتن و بهکارگیری افراد احساساتی و بیتجربهای که بهسهولت مفتون و مجنون میشوند، اهداف پلید خود را دنبال میکنند.
این دیوصفتها، برای پیادهسازی نیات خوفناک، به خیال خام خود تلاش میکنند افکار عمومی را فریب دهند تا جایی که مصادره شهدا و ارکان پایهای نظام را در دستور کار خود دارند، بهطوری که میبینیم از هر فرصت پیشآمده، سوءاستفاده کرده و با تلاشهای مذبوحانه کلام بزرگان را دستاویز اهداف خود قرار میدهند تا بتوانند تتلوها را جایگزین امثال حبیبالله عسکراولادیها کنند.
بهصورت گروههای دو و چندنفره به این نهاد و آن نهاد میروند و تلاش میکنند چهره افراد اثرگذار و لایقی را که سد راه آنان هستند، سیاهنمایی کرده و به اصطلاح امروز «زیرآبزنی» کنند.
با نام و تابلو عدالت، عدل و انصاف و اخلاق را به قربانگاه میکشانند و در عملکردشان دیدگاه «هدف وسیله را توجیه میکند» بهوضوح آشکار میشود اما هرگز از روبهرو و مردانه درگیر نمیشوند چراکه در میان مردم آبرویی ندارند و جامعه از آنان به عنوان غریبه و نامطمئن یاد میکند و میداند که این قوم و قبیلهپرستان مؤمننما! خود را دایه مهربانتر از مادر جلوه میدهند.
سیاست اینان عین دیانت پوستهای و حبابیشان است و بهنام «نقد!» و «نظرات کارشناسی!» دست به باجخواهی و زورگویی و سهمخواهی میزنند، حال اگر به قیمت زیرپا گذاشتن تمام اصول انسانی و اخلاقی تمام شود.
چنانچه هرچه زودتر جلو این گروهکهای آبروباخته مزدور و مزور گرفته نشود، تبعات رفتارشان، موریانهوار روح و روان جامعه را میخورد و تنش پشت تنش ایجاد میشود و کشور بهویژه شهر پرآوازه و ستمکشیده و تصرف شده شیراز، رنگ سرمایهگذار، اشتغال، رونق اقتصادی، بهرهگیری از ظرفیتهای عظیم گردشگری و … را نخواهد دید و روزبهروز عملکرد این خودباختههای افسارگسیخته، شمار حاشینهنشینان و سکونتگاههای غیررسمی را افزون و افزونتر و امنیت را از شهر سلب خواهد کرد.
- نویسنده : عزیزالله قهرمانی
- 19 آبان 1396
اخبار سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی ، و... از منو سایت انتخاب کنید .
برگزیده ها
- بافت تاریخی شیراز در چنگالِ پلشتیها
- اصل، دیگر بر برائت نیست!
- آقای رئیسجمهور
- مناسبتها، آزمونی برای گروههای اجتماعی
- خواستهی استاندار فارس و شاخصههای مدیریتی
- به بهانه هفتههای قوه قضائیه و تعاون!
- آقای شهردار شیراز برای شما و اعضای شورای این کلانشهر متأسفیم!
- نمیگذاریم بیهویتها هویت شیراز را بسوزانند
- مُقصرانِ بیتقصیر!!
- کی به کیه؟!
بیشتر بخوانید
- سومین قسمت «آیا چهارمین تراژدی شیراز به صحنه میرود؟»
- یک تیتر و چند کلام…..
- نمایانتر شدن مظلومیت شیرازیها
- یک تیتر و چند کلام…….
- انتخابات، بغضهای در گلو مانده، کرونا و بهشت تحمیلیها
- سخنی با شهردار شیراز
- یک تیتر و چند کلام……
- یک تیتر و چند کلام……
- دور زدن جریانهای سیاسی، راحتتر از آب خوردن!!
- کُهنه ویروسی که همچنان کُشتار میکند
بایگانی