خطر ورود گروهک‌های تروریست فکری به شورای شهر

چگونگی شکل‌گیری گروهک تروریستی فرقان را آنان که اوایل انقلاب از نزدیک در جریان وقایع و حوادث آن زمان بوده‌اند، به‌خوبی به‌خاطر دارند.

گروهکی که به‌نام اسلام و انقلاب و شعارها و ادعاهایی مبنی‌بر پایبندی به اسلام راستین و … پا به عرصه وجود گذاشت و سرانجام به‌نام دین و مذهب و خدا و پیامبر، عزیزترین و ارزشمندترین سرمایه‌های انسانی انقلاب مانند شهید علامه آیت‌الله مرتضی مطهری را به شهادت رساند، درست همان‌گونه که امروز داعش به‌ اسم دفاع از اسلام راستین! دست به جنایاتی می‌زند که در طول تاریخ رخ نداده است.

و اما در فضای کنونی کشور که دیگر این‌گونه حناها رنگی ندارد و مردم تجربه کسب کرده از پوشالی و دروغین بودن ادعاهای این‌چنینی به روشنی وقوف یافته‌اند، گروهک‌هایی با همین ادعاهای عوام‌فریبانه اما با نشان دادن و تظاهر کردن به این‌که درون نظام جای و قرار دارند، با افکار شوم تروریستی، دست به اقدامات متحجرانه، غیرانسانی و غیراخلاقی و … می‌زنند و خود را در عین و اصل نظام می‌نامند و می‌دانند و در پوشش نهادهایی به امور ضدبشری خود می‌پردازند.

به‌نام عدالت پلیدترین و شرم‌آورترین ظلم‌ها را به پاک‌ترین و ناب‌ترین انسان‌های شناخته شده و امتحان پس داده می‌کنند و با شگردها و روش‌های به‌مراتب پلیدتر از خلق و خوی صدامی و هیتلری و … به ترور شخصیتی آنان می‌پردازند.

سرکرده این گروهک تروریستی فکری در شیراز که البته خود شیرازی نیست، ازجمله آموزش‌هایی که به این گروه بسیار کم‌شمار، ناپخته و منفور می‌دهد این است که شخصیت‌های موجه و معتبر را با روش‌های گوناگون به عصبانیت بیندازند تا کلمات و جملاتی از سر تندی و عصبیت از آنان بروز و ظهور کند و آنگاه روی آن کلمات و جملات در افکار عمومی مانور دهند و تا می‌توانند این بزرگان را بشکنند.

این اوباش‌های سیاسی که سیاست آنان کاملا و قطعا و آشکارا ذره‌ای با دیانت تناسبی ندارد، خود را در تاریکی پنهان کرده و فقط با یک تابلو عوام‌فریبانه با شب‌نامه و ظهور و بروز بدون هویت در فضای مجازی مدعی هستند که بزرگان شناخته شده که زندگی و سابقه آنان برای همگان روشن است، به راه خطا می‌روند اما این بی‌ریشه‌های مخفی شده در پشت پرده، افکار عمومی را نمایندگی می‌کنند و به‌دنبال تحقق عدالت هستند!!

سرکرده این گروهک چندنفری که زمانی خود در شهرداری سمتی داشت، خدا را بنده نبود و درب اتاقش همیشه بر روی شهروندان و ارباب رجوع!! بسته بود اما هم‌اینکه از این مجموعه عریض و طویل جدایش کردند با پررویی هرچه تمام مدعی عدالت شد و فریاد وای مردما، وای اسلاما، وای انقلابا و وای … سرداد و می‌دهد (البته نگارش این مطلب به‌هیچ وجه دفاع از عملکرد شهرداری نیست) و جالب اینکه قصد دارد به شورای این شهر مظلوم ورود پیدا کند که اگر خدای نکرده این‌گونه شود آنگاه باید یا مردانه برای نجات انقلاب، انقلاب کنیم و یا به کوه و بیابان پناه ببریم و مانند مولا و مقتدای خود سر در چاه برده و خون دل بخوریم.

از خدای منان می‌خواهیم که این بار با همت مردم مظلوم و به پستو رانده شده این شهر، شورایی شکل گیرد که خالی از لات‌های شوم سیاسی‌کار اعم از آویزان‌شده‌ها به این‌بر و چسبیده‌شدگان به آن‌بر و … باشد تا مردم نفس راحتی بکشند و افرادی بیایند که به دور از ریا و عوام‌فریبی، جاهلیت قبیله‌ای، با تبحر، تجربه و تخصص، سکان‌دار پارلمان محلی این شهر شوند که تاکنون غارت‌گران نگذاشته‌اند، شهروندان از ظرفیت‌های بی‌نظیر و فراوان آن بهره ببرند و به یک رفاه و آسایش شرافتمندانه برسند.

امروز مردم زخم خورده از چپ و راست و صدمه دیده از سیاسی‌کاران بی‌سیاست و غارتگر دیگر حرف‌های دروغ و ریاکارانه را باور نمی‌کنند و متاسفانه سرگذشت تلخ شهرشان آنان را دلسرد و ناامید کرده به‌نحوی که شایستگان و بالیاقت‌ها، یا در خانه‌های خود به‌سر می‌برند و یا چاره‌ای جز مهاجرت به ناکجاآبادها ندارند.

ادامه دارد