انفعال شیرازیها، میلاد شوم لشکرکشی قبیلهای در انتخابات
انفعال شیرازیها، میلاد شوم لشکرکشی قبیلهای در انتخابات
با نگاهی روشن به نتایج چند انتخابات مجلس شورای اسلامی و شورای اسلامی شهر در شیراز و بررسی آمار آرای ریخته شده به صندوقها در نقاط مختلف شهر به روشنی درمییابیم که محلههای قوم و قبیلهنشین و یا صندوقهایی که در معرض لشکرکشیهایی ازاین دست، قرار داشتهاند با صندوقهای قرارگرفته در محدوده شیرازینشینها بسیار متفاوت بوده هرچند که بهتدریج نقطهبهنقطه این شهر از سوی مهاجران درحال بهتصرف درآمدن است، اما در این میان این واقعیت تلخ آشکار میشود که شیرازیهای اصیل و شایسته برای ورود به اینگونه انتخابات چه در انتخاب کردن و چه انتخاب شدن، دچار یأس و ناامیدی شدهاند و راه انفعال را در پیش گرفتهاند که به هیچعنوان قابل انکار و چشمپوشی نیست و «آفتاب آمد، دلیل آفتاب» است.
با این وصف بهنظر میرسد که نیازمند تجدیدنظر جدی در قانون انتخابات هستیم تا دیگر نتوانند با لشکرکشی و قوم و قبیلهگرایی و رایگیریهای اتوبوسی و کامیونی! و از طرف دیگر با ریختوپاشهایی که در شأن کشور نیست، خردهترامپها که یا متصل به مراکز قدرت و ثروت و یا از بچهخانهای پولدار هستند، به نهادهایی که سرنوشت کشور را در دست دارند راه یابند و همانگونه که مشاهده میکنیم به محض ورود به مجلس و یا شورای شهر بهدنبال تأمین منافع شخصی و قوم و قبیله خود رفتهاند و تمام وقت و انرژی آنان صرف لابیگری برای فرار مالیاتی و تضعیف مدیران توانمند این شهر و کاشتن مهرههای قبیلهای در پستها و سمتها شده و چیزی که دیگر برخلاف شعارهای انتخاباتی پوچ و عوامفریبانه برای اینگونه افراد بیمعنا و مفهوم شده، مردم مظلوم این شهر با هزاران مشکل و معضل دستبهگریبان بهویژه بیکاری کشنده و خانمانبرانداز جوانان آن است.
عمق فاجعه بهحدی است که حتی برخی از اندک شیرازینماهایی که تشنه قدرت و عنوان و … هستند و از بد زمانه همواره باید عنوان و سمتی را با خود به یدک بکشند چراکه آن را جزو ارث پدری خود میدانند، برای ورود به مجلس و یا شورای شهر دست به دامان همین قبیلهها میشوند و بهحدی خود را میشکنند و تنزل میدهند که انسان اینگونه سرسپردگان را پستتر از حیوان میبیند و سر در گریبان خود میبرد و از بد حادثه ماتم میگیرد و بهراستی این معنا نمود پیدا میکند که برخی برای رسیدن به افتخار! هر ننگی را به جان میخرند!!
تاسفبارتر اینکه افراد و یا گروههایی که همواره دم از انقلابیگری میزنند در این اوضاع و احوال سکوت اختیار کرده و فقط و فقط به شعارهای کلیشهای و تاریخمصرف گذشته و کپکزده متوسل شده و روزگار میگذرانند، انگارنهانگار که رشد خردهترامپها، خردهآقازادهها، بچهخانها و … برای آنان از هیچگونه اهمیتی برخوردار نیست و فقط و فقط سعی دارند که حضور خود را به نمایش بگذارند و بس.
خطاب من به اینگونه مدعیان نیز این است که اگر راست میگویید و تنها کارتان شعاردادن نیست پس چرا منفعلانه از کنار این مسائل مهم میگذرید و به شعارهایی مانند «کشاورزان زحمتکش، دست پینهبستهها، متکدیان، معتادان و محیطزیست و …» که همگی معلول علت اصلی « قدرت و مدیریت یافتن بیمایگان فرصتطلب و مردمفریب و ناسالم» است، خود و جامعه پیرامونی را مشغول و سرگرم شاخ و برگها کردهاید و به ریشهیابی اصولی و منطقی نمیپردازید!؟
و اما چند تذکر به تصاحبکنندگان سمتها و عنوانهایی که بنا بر شایستگی و لیاقت آنها را بهدست نیاوردهاند و با زور زر و پول و تزویر و ترامپگونه در این راه نافرجام گام نهادهاند……
شکی نکنید که سخنان امام بر اساس ژرفنگری و آیندهنگری بر زبان ایشان جاری و ساری شده و رخدارها و دگرگونیهایی را نیز تاکنون بارها و بارها در طول عمر انقلاب در این زمینه مشاهده کردهاید و فراموش نکنید که ایشان فرمودند، «بترسید از آن روزی که مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست و آن روز انفجار حاصل و یومالله دیگری خلق شود و شما را سرجای خود بنشانند» که البته آن روز چندان دور نیست چراکه همین بیکاری و احساس تبعیض جوانان تحصیلکرده میتواند بسیار قویتر از بمبهای هستهای همهچیز را زیرورو کند چراکه اگر خود را جای این عزیزان تصور کنید حتی یک روز هم توان تحمل رنجها و حقارت کشیدنها و تاریکیهای ناشی از این مصیبت بزرگ را نخواهید داشت.
بسنده کردن به یک عذرخواهی نمیتواند تلف شدن سالهای بسیار ارزشمند عمر بازنگشتنی جوان روشن و تحصیلکرده را پاسخگو باشد.
توقع دارید منتظر اقدامات شایسته مدیران لایق!!! بنشینند که موهای آنان مانند دندانهایشان سفید شده تا وعدههای پوچ و توخالی شما عملی شود!!؟
اگر به خدای قادر متعال ایمان و اعتقاد ندارید، حداقل شرف ژاپنیهای بدون دین و مذهب را داشته باشید که در صورت خطا و یا اشتباه در مقابل مردم خود تعظیم کرده، یا استعفا میدهند و یا خودکشی میکنند! که همگان بر این امر واقف هستند.
سالهای سال دولتهایی آمده و رفتهاند و حاصل بیتدبیریها و بیمهرورزیها و ناسازندگیها و بیتمدنیها و بیفرهنگیهای آنان امروز غول وحشتناک و زشت بیکاری را پدیدار کرده و تاوان سنگین این بیهنریها و بیلیاقتیها را جوانان بیگناه ما که سرمایههای اصلی و امید امروز و آینده کشور باید باشند، میدهند، جوانانی که سالها از آنان سوءاستفادههای بسیار تبلیغاتی برای منافع شوم سیاسی شده و میشود.
با عنوان فلان فراکسیون مجلس شورای اسلامی تمام تلاش خود را برای سلب آزادیهای محترم شناخته شده در نظام جمهوری اسلامی که بر اساس آن انقلاب شکل گرفت مصروف میدارند و قصد دارند خفقان ایجاد کنند و پیشنهاد زندان و زور برای سؤال کردن، بیان نظرات و نقدها و … میدهند و مگر همین حضرات آزاداندیش! نبودند که پیشاز انتخابات و درحین آن ادعاهای عوامفریبانه آزادیخواهی آنان گوش فلک را کر کرده بود و البته هنوز هم مدعی هستند!؟ که باید پرسید: «دم خروس یا قسم حضرت عباس!!»
خیال میکنید دانشجویان انقلابی و اهالی راستین رسانه که آزادی و آزادیخواهی و آزاداندیشی را در رگ و پوست و خون خود دارند «البته نه کاریکاتوری که بهعنوان سیاهی لشکر بیرمق و بیاثر به این نام و عنوان خودتان راه انداختهاید و کارسازی کردهاید»، را میتوانید سرکوب و خاموش کنید؟! زهی خیال باطل!! حداقل بروید و سابقه حرفهای ما را بررسی و بازخوانی کنید تا بفهمید هرگز زیر بار فلک هم نرفتهایم و هیچ عاملی نتوانسته است جلو حقطلبی و آزادیخواهی و انقلابیگری ما را بگیرد.
صبر و تحمل مردم اصیل و شریف این شهر که در طول تاریخ به شهر ادب، اخلاق و نجابت شهرت یافته و امروز با تهاجم ضدفرهنگی و قبیلهکِشی شما با مشکلات و معضلات بیشماری مواجه شده، حدی دارد!
بترسید از طغیان این مردم نجیب و مظلومی که میزان تحمل آنان بسیار است اما اگر کاسه صبرشان لبریز شد کاری خواهند کرد کارستان! و دیگر به تهدیدهای متحجرانه و قرون وسطایی شما مبنیبر لشکرکشی قبیلهای، حمله، هتک حرمت، چماقبهدستی، قمهکشی و قتل و… اعتنایی نخواهند کرد چراکه غسل شهادت کرده و برای همیشه از شر وجود شما خود و نسلهای آینده را نجات خواهند داد.
و اما کلام و هشدار آخر:
با کف و سوت چند صد و یا حداکثر چند هزار خفته و چند رسانه وابسته، چشم خود را بر واقعیتها نبندید و از خشم انقلابی در انتظار فرصت نشسته مردم پرجوش و خروش، بترسید و بدانید که دیگر زمان فریبکاری به سر آمده و این خلایق خوب خدا بهدنبال مطالبات برحق و قانونی و شرعی و رفاه شرافتمندانه و شایسته و در خور شان «ایرانی» هستند.
- نویسنده : عزیزالله قهرمانی
- 5 اسفند 1395
اخبار سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی ، و... از منو سایت انتخاب کنید .
برگزیده ها
- آنان که بر طبل جنگ میکوبند!
- از بیانِ سیاسی تا حرف دل!
- وحدت با کی و برای چی!؟
- گروگانگیریِ انسانها با تراوشهایِ ذهنیِ پوچ
- زیرِ چکمهی الیگارش ها ….
- مطالبه گری، خودتحقیری و خودزنی نیست
- وفاقِ ملی، زیر لَگَدِ سایهها
- ایدئولوژیهای مَرگ و رَنج !
- لحظههای عمر، بازیچهی بیخِرَدان!
- گرفتاری در چنگالِ خطوط قرمز!
بیشتر بخوانید
- پیشگیری از آسیبهای فضای مجازی در گرو افزایش سواد رسانهای
- تغاری بشکند ماستی بریزد جهان گردد به کام کاسهلیسان
- تعبیرها و تفسیرهایی که از چارچوب محدود و محصور ذهن برخی تراوش میکند!
- تهدید نماد کُهن و بی مانند شیراز از سوی دل نَبسته ها
- یک تیتر و چند کلام……
- گروگانگیریِ انسانها با تراوشهایِ ذهنیِ پوچ
- یک تیتر و چند کلام…….
- یک تیتر و چند کلام…..
- گریز از خویشتنِ خویش
- از رُخدادهای سال ۱۴۰۱ درس بگیریم
بایگانی