کانال تلگرام تبلیغات تبلیغات تبلیغات تبلیغات تبلیغات
آیا شیراز سقوط کامل می‌کند؟

آیا شیراز سقوط کامل می‌کند؟

انتخابات هفتم اسفندماه جاری با تمام گفته‌ها و ناگفته‌ها و نوشته‌ها و نانوشته‌ها به سرانجام رسید و در پی آن تا به امروز از درون ناپیدای واقعیت‌هایی، رونمایی و پرده‌برداری شد، هرچند برخی هنوز در دنیای غیرواقعی و توهمی خود به‌سر می‌برند و ذره‌ای اراده برای بازنگری و پوست‌اندازی درونی در آنان مشاهده نمی‌شود، گویی همواره باید در مسیر احساسی، تخیلی، شعارزدگی و سیاست‌زدگی در غایت بی‌سیاستی و …. عمر را سپری کنند.

همان‌گونه که حدود یک‌ماه پیش از این انتخابات در همین سایت نوشتیم، مردم دل‌نگران و ناراضی از وضعیت موجود در هر نوبت از یک جانب دل می‌کنند و به طرف دیگر روی می‌آورند و همواره با آسیب‌هایی که هرگز هیچ‌ جناح و جریانی تاکنون نخواسته و یا نتوانسته به شناسایی علمی، منطقی و واقع‌گرایانه آن‌ها بپردازد گاهی به ندای «دلبر جانان من، برده دل و جان من» و زمانی به «برده دل و جان من، دلبر جانان من»، که تابه‌حال یک دوبیتی با پس و پیش کردن ابیات آن بوده است لبیک گفته‌اند تا که شاید افرادی بیایند و آنان را از فشارهای زندگی و معیشتی به‌ویژه دیو خون‌آشام بیکاری و یا سقوط اخلاق در جامعه و زدودن لکه‌های سیاه از پیشانی مملکت ازقبیل فقر بازنشستگانی که ۳۰ سال عمر گران‌بهای خود را در زمینه‌های گوناگون در خدمت به کشور هزینه کرده‌اند و … برهانند.
جریان‌هایی که بر اساس باورهای ویژه خود در درون نظام  جمهوری اسلامی تلاش کرده و می‌کنند با هر سمت‌وسویی که دارند به‌دلیل عدم سازمان‌دهی و ساماندهی اصولی و اساسی و گسترده خود و هواداران یا به تعبیر دقیق‌تر و رسمی‌تر قرار نگرفتن در چارچوب تشکیلات احزاب قوی و شناسه‌دار و دارای طرح و برنامه، در هر زمانی، با دل‌زدگی و دل‌سردی عمومی مواجه می‌شوند به‌نحوی که این بازی هر از چندی با جابه‌جایی دو بیت یاد شده همچنان تکرار می‌شود.
در این‌جا به‌طور مختصر به آسیب‌شناسی هر دو جریان اصول‌گرا و اصلاح‌طلب می‌پردازیم هرچند که مفاهیم این دو باور و سلیقه سیاسی تاکنون در جامعه آن‌طور که باید و شاید تبیین نشده به‌نحوی که اصلاح‌طلبانی را مشاهده می‌کنیم که بسیار پایبندتر به اصول اساسی هستند و همین‌طور اصول‌گراهایی که روحیه اصلاح امور در قالب قانون اساسی را بیشتر از مدعیان این ویژگی دارند.
این سردرگمی و نامشخصی حد و مرزها در سلایق سیاسی، اقشار جامعه را در گزینش خط‌مشی خود در دالان تاریکی قرار داده که نتیجه آن چرخش‌های ناگهانی و تغییر جهت‌های بی‌شمار بوده است.
در وقایع سال ۸۸ دیدیم اصلاح‌طلبانی بودند که به‌شدت دور خوردند و بازی را باختند و شمار بسیاری نیز یک‌شبه راه خود را در آن دوران یافتند و متوجه این دور خوردن شدند و مسیرشان را جدا کردند.
در دولت «مهرورزی!» نیز این اصول‌گرایان بودند که با بی‌مهری دلهره‌انگیری مواجه شدند و بسیاری در این جریان ناگهان راه خود را جدا کردند و حتی به مقابله با آن‌چه به «جریان انحرافی» شهره یافت پرداختند.
ظهور و بروز جریان موسوم به «انحرافی» کمک کرد تا بزرگان دلسوز و پرسابقه و سیاست‌مداران کارکشته‌ای مانند مرحوم حبیب‌الله عسکراولادی مسلمان، به بازسازی و جان دادن جریان اصلاحات درون نظام که بازی را سخت باخته بود و ذره جانی بیش نداشت بپردازند و با جلسات متعدد و گفت‌وگوهای بسیار اصلاحات را به‌عنوان فرزندی از نظام ماهرانه و مشفقانه به میدان بیاورند.
و اما بعد….
نبود احزاب طرح و برنامه‌دار و عدم تبیین و موشکافی و روشنگری واژه‌های برگزیده سلایق سیاسی، در سطح عمومی موجب می‌شود که جذب یا معرفی افراد به‌عنوان هوادار و یا نامزد انتخابات، جای پای عوامل به اضمحلال کشاننده این جریان‌ها به سادگی در درون آن‌ها باز شود به‌نحوی که عملکرد این افراد ضربات و صدمات جبران‌ناپذیری را تاکنون به هر دو سلیقه سیاسی زده است، ازجمله قوم و قبیله‌گرایی، خاندان‌سالاری و زورمداری و … که نفرت عمومی را به‌دنبال داشته و هم اصول‌گرایان و هم اصلاح‌طلبان تاکنون تاوان سنگینی را بیهوده و بی‌فایده در قبال راه‌های رفته این اشخاص داده‌اند.
نگرش سطحی به رای‌آوری بر مبنای خاندان‌گرایی و قبیله‌کشی و توان در ولخرجی برای تبلیغات و … جریانات سیاسی در کشورمان را تبدیل به کالایی با تاریخ مصرف چهارساله کرده است چراکه به‌محض پایان یافتن انتخابات به جای نظارت و کنترل مدام نمایندگان به‌اصطلاح پیروز و پیگیری وعده‌های انتخاباتی آن جریان و تلاش برای تحقق شعارهای مصرف شده، به مهره‌کاری و شبکه‌سازی اداری و حذف و حتی در مواقعی سرکوب کامل و سیاه‌نمایی رقبا مشغول می‌شوند و بازار عزل و نصب‌ها را داغ می‌کنند و به‌جای کوشش برای از دست ندادن محبوبیت خود در افکار عمومی، با اقدامات سطحی و کلیشه‌ای، به روزمرگی مبتلا می‌شوند و در یک شیب رو به پایین با گذران چهارساله فرو می‌افتند.
هر جریان به‌اصطلاح پیروز از همان ابتدای کار، شروع به تخریب گذشتگان می‌کند و بیشتر وقت و انرژی خود را به نفی قبلی‌ها و «خودتجلیلی» اختصاص می‌دهد در صورتی که اگر فقط و فقط به تلاش برای تحقق وعده‌های داده شده می‌پرداختند نتایج بهتر و بیشتری را به‌دست می‌آوردند.
در این زمینه حذف نکردن کامل اصولگرایان در دولت تدبیر و امید را می‌توان یک پختگی سیاسی به حساب آورد اما سیاه‌نمایی مدام دولت پیشین ازجمله نکات منفی است که در کارنامه این دولت ثبت خواهد شد چراکه مردم فهیم ما قضات عاقل و عادلی هستند و به‌خوبی دوران عمر دولت‌ها را ملموسانه رصد و قضاوت کرده و می‌کنند و بر همین منوال و اساس همواره دست به انتخاب زده و می‌زنند و هیچ مطلب و ادعایی را بدون اثبات عینی و عقلی نمی‌پذیزند، همان‌گونه که پیش‌ازاین نیز توسط آرای آزاد با صدای رسا حرف خود را زده‌‌اند.

و اما….
هرچند بزرگان جریان اصلاحات درون نظام و افرادی که خود من پیش از انتخابات چند ماه گذشته با برخی از آنان در حاشیه یک همایش بزرگ در تهران گفت‌وگوی کوتاهی را داشتم و در نوشتارهای پیشین در این سایت نیز به این نکته اشاره کرده‌ام، هرگز موافق لات‌گری‌های سیاست‌زده‌های بی‌سیاست بی‌مایه و بی‌ریشه نیستند اما متاسفانه در شیراز ما، برخی از این‌گونه نوچه لات‌های سیاسی‌نمای بی‌پایه که اغلب مزد آنان حتی یک تف انداختن کف دستشان هم نیست، به وضوح از خود به‌ویژه در فضای مجازی رونمایی کردند.
یکی از این اراذل با توهین به یکی از نمایندگان ریشه‌دار و اصیل شیرازی از قول ایشان با سخنان کذب، مردم این شهر را اهل کوفه نامیده بود که بلافاصله با عکس‌العمل مردم خوب و همیشه درصحنه شیراز سرافراز اما تصرف شده، مواجه شد.
دیگری که تا دیروز پشت کوه‌ها با سنگ و کلوخ خود را پاک می‌کرده و امروز از صدقه سر شیرازی‌ها به این شهر سراسر افتخار راه یافته است، شماری از مردم شریف، اصیل و نجیب دیارمان را «متحجر» نامید، انگار که فراموش کرده تا چندی پیش با خر لنگش از این ده به آن ده به دنبال یک لقمه نان می‌رفت و نمی‌دانست شهر پرآوازه‌ای به‌نام شیراز  هم وجود دارد!!!
حال چنان‌چه جریان‌های راه‌یافته به مجلس به کنترل و نظارت بر عملکرد و سخنان این‌گونه افراد نپردازند، بنابر تجربیات مکرر، بی‌تردید تاریخ مصرف کوتاهی را خواهند داشت و حیات بازیافته خود را قربانی اشخاص خواهند کرد، همان‌گونه که یکی از آسیب‌های جدی جریان اصولگرایی، همواره افرادی بوده و هستند که درعین‌حال این‌که در عمل به هیچ اصل و اصولی پایبند نبوده و نیستند، پدیده شوم «خرده‌آقازاده‌ها»، «خودویژه‌پندارها» و «مسلمان‌تر از پیامبرها» را با تابلو این جریان ناجوانمردانه به تلخی به‌وجود آوردند و به‌دلیل این‌که متاسفانه بسیاری از آحاد جامعه عملکرد افراد را نماد جریانات می‌پندارند و نگاهی این‌چنینی دارند، این جریان دچار آسیب جدی شده که اگر دلدلدگان و دل‌سپردگان راستین و دلسوز در آن به روشنگری و رونمایی از وضعیت پدید آمده نپردازند، این‌گونه افراد پیکره اصولگرایی را جولانگاه بهره‌کشی‌های خود خواهند کرد و چهره‌ دیگرگونی از پایبندی به اصول را با صورتی خشن و عبوس به جامعه نشان خواهند داد.
دلسوزانه و مشتاقانه به خاطر شهر تصرف‌شده‌ام پیشنهاد می‌دهم که اجازه ندهید عملکرد مافیایی برخی در دوران مدیرتشان که تکیه‌گاهی جز چماق‌داران نداشتند و مدل مدیریت آنان سرکوب و تحریم و… بود در مسئولیت جدید آنان نیز تکرار شود که در این باره اهالی راستین رسانه به‌خوبی به این نکته وقوف کامل دارند و می‌دانند که چه می‌گویم!!. و پیشینه مقالات و مطالب من در مورد یکی از مجموعه‌های شهری و نحوه برخورد و عملکرد مدیر مدبر!!! آن را هرگز فراموش نکرده و نخواهند کرد.
اما نکته قابل تأمل؛
انتخابات اخیر همچنین از میزان مشارکت شیرازی‌های اصیل و نجیب در سرنوشت شهر آبا و اجدادی خود، رونمایی روشنی را کرد تا برخی که تا دیروز این واقعیت تلخ را منکر می‌شدند، امروز باور کنند که شهر در آستانه سقوط کامل قرار گرفته، به نحوی که حتی جرئت نقد در این مورد را از کسانی که احساس اختناق می‌کنند، ستانده است.
ادامه دارد

  • نویسنده : عزیزالله قهرمانی
  • 21 اسفند 1394