کانال تلگرام تبلیغات تبلیغات تبلیغات تبلیغات تبلیغات
دلقک یا هنرمند! لودگی یا هنرمندی!!؟

در زمانه‌ای که با «ازمابهتران» ارتباط داشتن، حرف اول و آخر را می‌زند، هنر نیز مانند بعضی از توانمندی‌ها و شایستگی‌ها در مسلخ رانت قربانی می‌شود به‌گونه‌ای که لوده‌هایی بی‌هنر تمام تلاش خود را مصروف خنداندن جماعت هدف خود با هر قیمتی می‌کنند که این خنده‌ها به‌مراتب غمبارتر و تهدیدآمیزتر از گریه‌هایی است که از سر درد و رنج سر داده می‌شود.

در هنگامه‌ای که نورچشمی‌های بدصدا و بی‌ریخت و قیافه، تریبون مجری‌گری را به‌چنگال خود می‌گیرند، پس از مدتی آنچنان دچار توهم «خودشیفتگی» می‌شوند که غلبه شهوت وراجی بر این بی‌مایه‌ها آنان را به اراجیف‌گویی می‌کشاند به نحوی که در اوج بی‌چشم‌ورویی، مردمانی را به سخره می‌گیرند که در طول تاریخ نمونه بارز وارستگی، ادب‌پروری و فرهیختگی بوده و هستند و انتخاب نوع زندگی «استاندارد» آنان موجب شده است که توانسته‌اند شخصیت‌های بی‌نظیری از سعدی و حافظ گرفته تا ملاصدرا و هزاران انسان شاخص و سودمند و چهره‌های ماندگاری را برای تمام دوران‌ها به بشریت تقدیم کنند.
مردمان اصیل و نجیبی که خداوند بهترین ‌موقعیت جغرافیایی و سرزمینی را به آنان اهدا کرده که همین ویژگی، محیط مساعدی را که لازمه درست اندیشیدن و تفکر صحیح و زمینه رشد فکری و عقلی است فراهم آورده تا بهترین سبک زندگی را برگزینند و خوب تغذیه کنند، خواب لازم و کافی را داشته باشند و از تفریحات سالم نیز دور نباشند و در نتیجه بازدهی کارشان بیش‌تر و باکیفیت‌تر از شهر و روستاهایی باشد که در شرایط دیگری زیست کرده‌اند، درست برابر توصیه‌های علمی که امروزه توسط متخصصان امر به تمام افراد در سراسر جهان نسخه داده می‌شود.
این دون‌مایه‌ها که اغلب سرزمین بی‌نظیر شیرازی‌های نجیب و مومن را با عنوان مهاجر، مورد تهاجم خود قرار داده و خاک‌ریزهایی را نیز در آن به تصرف درآورده‌اند، براساس یک عقده حقارت تاریخی، هرگاه که موقعیتی را در اختیار می‌گیرند سعی در تخریب این مردم بافرهنگ و آرامی که در اوج سخاوت و مردانگی این فرومایگان را به خانه پدری راه داده‌اند، می‌کنند تا به خیال خام خود عقده‌گشایی کرده باشند.
آنان که با سر دادن شعارهای ملی، گوش فلک را کر کرده‌اند اما قومی و قبیله‌ای عمل می‌کنند که افسوس و هزاران افسوس برخی از خواص نیز در زمره اینان قرار گرفته و از نگهبان ورودی دفترشان تا رئیس‌دفتر آنان همگی از یک قوم و قبیله «ویژه» هستند!!!
با سردادن شعار «همه جای ایران سرای من است!!»، نه تنها سرای واقعی خود را با هدف زر و زور و راحت‌طلبی، رفاه و … رها کره‌اند بلکه بارها و بارها در عمل نشان داده‌اند که جز به قوم و قبیله، گروه و … خود به چیز دیگری نمی‌اندیشند و چهره خجالت‌بار دسته‌گرایی را در این دیار مقدس به نهایت گسترش داده‌اند، آخر کسی نیست به این افراد بگوید «دم خروس یا قسم حضرت عباس!!!!»
در شهر تصرف شده‌ای که جوانان نجیب و باحیای آن در عین حال تحصیلات در سطح بالا خانه‌نشین و سرگردان هستند و به خاطر ملاحظاتی و جلوگیری از سوءاستفاده دشمنان دم فرو بسته‌اند، این اوج رسوایی است که دیگرانی تمام پست‌ها و شغل‌ها را تصاحب کنند و تحمل آن را نداشته باشند که این سرمایه‌های اصلی گران‌قدر شهر و کشور لقمه نان حلالی را دربیاورند و به زندگی خود سروسامان بدهند!!! و جز به نابودی این موتورهای محرکه کار و سازندگی و تولیدات واقعی و پاک، رضایت ندارند.
گاهی با خود می‌اندیشم که مسئولان این شهر چقدر خوش‌شانس هستند چراکه اگر در موقعیت مسئولان کشورهای دیگری بودند مگر می‌توانستند به‌راحتی و با آسودگی خیال پشت میزهای قدرت خود بنشینند و پز بدهند و با شعارها و وعده‌های هیچ‌و‌پوچ به حیات سمت و موقعیت خود بدون درگیری و تنش با فارغ‌التحصیل‌های بیکار شهر ادامه دهند؟؟!!
شهر و استان در آتش خودکامگی زورمداران قدرت‌طلب که منافع شخصی و گروهی خود را بر حل مشکلات و چاره‌اندیشی برای نابودی دیو خونخوار بیکاری ترجیح می‌دهند، می‌سوزد، آنگاه لوده‌ای پارتی‌دار راه‌یافته به سیمای جمهوری اسلامی ایران!!!! در برنامه‌ای که درواقع «مسخرانه» است، فرهنگ و شرف مردم شریف این شهر خدایی را مورد تهاجم و گستاخی مذبوحانه قرار می‌دهد تا گرفتارآمدگان در زندان بی‌خبری را شرم‌سارانه بخنداند!! خنده تلخی که شاید به کام مسئولان غیرشیرازی نیز خوش‌آید چراکه هیچ‌گونه عکس‌العملی از آنان مشاهده نشده و بی‌خیالی در این موارد  مانند بسیاری از مواقع دیگر پیش گرفته‌اند و حتی حفظ ظاهر را نیز نکرده‌اند!!!

  • نویسنده : عزیزالله قهرمانی
  • 2 مهر 1394