سخنی با امامجمعهی محترم شیراز
با سلام
چند سالی است در مورد یکی از موسسههای زیرمجموعهی حوزه نمایندگی ولیفقیه در فارس میخواهم چنددقیقهای با شما گفتوگوی کوتاهی داشته باشم و درعینحالی که چند بار در حاشیهی چند گردهمایی این خواسته را پذیرفتهاید و حتی سال گذشته در جشنوارهی رسانهای ابوذر بر آن تأکید داشتید و قول تحقق این امر را در حضور تنی چند از اهالی رسانه دادید و شماره همراه بنده نیز از سوی یکی از اعضای حراست شما یادداشت شد!، اما تاکنون چنین اتفاقی نیفتاده و بر همین مبنا تصور بر این میرود که با توجه به مسائل و مشکلاتی که موسسهی مورداشاره طی سالهای متمادی به وجود آورده است، اطرافیانی که با آن در ارتباط تنگاتنگ هستند به دلایل آشکار! نمیخواهند و نمیگذارند که این دیدار انجام شود.
بنده به دلایلی نمیخواستم از این طریق با شما سخن بگویم اما با گذشت چند سال و مُمانعتهای شگفتانگیز در این رابطه سرانجام مرا بر آن داشت که گوشههایی از موضوع را عنوان و یادآوری کنم چراکه این بار اطرافیان جنابعالی حتی دیدار امسال با رسانهها در صبح دوشنبه ۲۷ اَمُردادماه سال جاری با شما را بهصورت گزینشی! صورت دادند و شماری از رسانههای حاضر در جلسه گوشههایی از سخنان مطرحشده در این دیدار را نیز منتشر کردند بهگونهای که تأکید شما بر شجاعت خبرنگاران، انگیزهی طرح این مسئله از این طریق شد!
بنده در ۷۰ سال عمر که بیش از نیمقرن آن را در عرصهی رسانهای سپری و دشواریها و تلخیهای بسیاری را تجربه کردهام، با یقین و باور قطعی و در سلامت کامل بدنی و روحی عنوان میکنم که شجاعت در شنیدن بهمراتب ارزندهتر از شجاعت در گفتن است، چراکه روزگار مونولوگ سپری شده و دوران دیالوگ فرارسیده و زمانهی گفتوگو و برآورد سخنان و واگذاشتن قضاوت به جامعه است، درغیراین صورت سکوت یا گُزینشِ سخن بر مبنای میل و خواسته و یا یکجانبه سخن گفتن، خروجی عکسِ مدنظر را دارد و اصلیترین حاصل آن نارضایتی و … است.
ثبت دیدگاه