چشمبهراهیِ بیهوده
گُفتوشُنودهای مردمی در کوچه و بازار و …، گاهی شگفتانگیز مینمایاند، چراکه بسیاری بر این باورند گُفت و گُذارها با آمریکا میتواند بر چگونگی و دگرگونی گُذران زندگی ایرانیان کارساز شود و فشار سنگینِ گِرانیها، تَنگدستیها و تَباهیهای گریبان گیر را از کشور بِزُداید.
این درست که بِهَنجارسازی پیوندها با همهی کشورها به گونهی ارجمندانه کاری اندیشمندانه و پسندیده است و به پیشرفت و گُسترش کارها و رویدادهای ارزشمند کشیده میشود، ولی پیش از هر چیزی باید دَستاویزها و چِراییهایی که زندگی مردم را دشوار و تلخ کرده است را موشکافی کنیم و در آن ژرفبینی و تیزنِگری داشته باشیم و دُچار باورهای نادرست و گُمراهکننده نشویم و راه خود را خردمندانه برگزینیم.
پایه گرفتاری در بیشترِ بدبختیها و تنگناها در درون کشور از سوی ویژه خواران و ویژه خواهان، اَنگَل زادههایی که خود را خودی و دیگران را نخودی و یا بیخودی میدانند، کورباورانِ گرفتارشده در تاریکیهای نادانی و ناآگاهی، چپاولگران سایهنشینی که با روشنی و روشنسازیها دشمنی میکنند و ….، بنیاد گذاشته شده و جُز گِرفتنِ تابوتوان و زورداری و زدودن تباهسازیهای آنان، هیچ راه و چارهی دیگری پیش روی مردم نیست و بیشَک بهینهسازی باید از درون کشور اَز سَر گرفته شود.
آزادسازی و رهایی بخشی از تباهی و بدبختی با کوچک شُماری ایران و ایرانی و پَناهندگی، دلبستگی و وابستگی به بیگانه در هیچ دورهای شُدنی نبوده، نیست و نخواهد بود و به گواه کُهن نِگاریها، کشورهای بیگانه با هر ساختاری، هرگز برای ما دل نسوزانده و تنها در اندیشهی چاپیدن، سود بَری، ایستایی و بازماندگی ما بوده و هستند تا بتوانند همواره اَبَرتَوان و چیره گَر بمانند و زورگوییهای خود را دنبال کنند.
در یک سخن:
ثبت دیدگاه