برون دادِ بَستن اندیشه، «خودبَراندازی» است
پافشاری بر باورهایِ «خودویژه» که پایهی بنیادینِ خودکامگیهاست، فرجامی جز فروپاشیِ درونی و خودبراندازی نداشته و ندارد.
با پیشرفت و توسعهی فناوریهای نوین و درهمتَنیدگیهای مردم جهان و دادوستدِ پیدرپی و گُریزناپذیرِ اندیشهها، شاید بتوان گونههایی از بَهرهکشی را در زمانهای اَندک، پایدار نگه داشت، ولی بسته نگهداشتن اندیشهها در دورهی کنونی ناشدنی است و پافشاری بر آن، برون دادی جز خودبراندازیِ آمیخته با بیزاری، دلزدگی و بَرهَمکُنشهای سَهمگین نداشته و ندارد.
برون دادِ مَرام سازیِ هَمهی رویدادها، جز آسیبرسانیهای جُبرانناپذیر نبوده و نیست و برونرفت از جایگاهِ کنونی ما با هَمهی تنگناها و دردسرهایِ دشوار و تلخِ گریبان گیر، بدون هَمگامی با جهانِ امروز، بدونِ شک ناشدنی است.
پافشاری بر تداومِ یک جایگاهِ بازایستاده در زمانِ گذشته، پوسیده و ناهماهنگ با دورهی نوین، پاسداشتِ ارزشها شمرده نمیشود و پندارهی مرده، پوسیده و نابخردانهای بیش نیست.
تلاش برای گُسترشِ فرهنگِ خشونت بهجای گُفتمانِ خردمندانه و سودجویانه، برون دادی جز تباهیِ همگانی و بازگشتِ پیامدهایِ سخت آن به پافشارانِ بر درگیری نداشته و ندارد.
گُذر از نِگَرشِ خود، برپایهی خِردورزی و نیکاَندیشی، نهتنها سُستی و زبونی به شمار نمیآید، وانگه میتواند نشانهی دلاوری و بیباکی در نگاهِ جهانیان باشد.
و سخنِ پایانی ….
ثبت دیدگاه