نِشانههای دَدواری
زیست در جایگاهِ شهروندی بدون پایبندی به شَهرآیینی، تنها کاریکاتوری از شهروندیت است، هرچند زمان زیادی از آن بگذرد و از شروعِ زندگی نیز باشد.
در دورانِ پیش از انقلاب، اروپاییها و آمریکاییهایی که با نام کارشناس و یا سررشتهدار در زمینهای در کشورمان بودند، افزونِ بر دستمزدِ برگُماشته شده، بهایی را نیز برای چراییِ همزیستی با مردمانِ شهرت یافته به جهانسومی دریافت میکردند و در پاسخ به این پرسش که چرا اینگونه رفتارِ ناشایستی دارید، میگفتند: «رانندگی شما، برخوردهای شما، زیر پا گذاشتنِ پایبندیهای شهروندی و شهرنشینی، نبودِ بهداشتِ جسمی و روانی و … همه از نشانههای دَدواری است، بنابراین قرار گرفتن در چگونگیِ موجود، ما را متوجهِ ناگواریهای بسیاری میکند و نادیده نباید پنداشت که زندگی در هراسناکی بهگونهای تلافی نشود.
در اینجا نمیخواهیم رفتار بیگانهها در آن زمان را مورد نقد و تحلیل قرار دهیم اما آنچه پرداختن به آن نیازِ مُبرم است، کَنکاش و بررسیِ چگونگی زیست در درون شهر و پدیدهای به نام شهروندی که سزاوارِ پذیرشِ بایستههای شناختهشده است و بدون آن، سِزایِ شهروند را دچارِ دگرگونی و گاهی نیز وارونگی میکند.
پدیده هایی که در زندگی روزمرهی خود از بامدادان تا شامگاهان میبینیم و رنج میبریم.
از پرتاب آبِ دهان و بینی و آشغال گرفته تا سخن گفتنِ همانندِ فریاد، با تلفن همراه در گذرگاهها و مکانهای همگانی، زیر پا گذاشتنِ زمانِ نوبتها، ایستِ خودرو روبرویِ پل و یا خانهی مردم، عطسه و سرفه کردن بدون گذاشتن دستمال جلو بینی و دهان در کنار دیگران و …. همه شکستنِ پیمانهای پذیرفتهشدهی شهرآیینی است که میزانِ فرهنگِ شهروندی را نمایان میکند و مورد داوریِ خودی و بیگانه قرار میدهد.
از سوی دیگر پذیرشِ سرپرستیِ ویژهای که در پی آن پاسداشتِ بنیادها و پایههای مترتب بر آن را الزامی میکند اما دِگرگَشته به تبار گرایی و دوگانه و چندگانه بینیها میشود نیز نمایشگرِ همان دَدواری است که شهرآیینی را زیر پا و میزانِ فرهنگِ شهروندی را به نمایش میگذارد.
ثبت دیدگاه