از بیانِ سیاسی تا حرف دل!
از دورههای بسیار دور تاکنون همواره در میان اقشار گوناگون جامعهی ما واقعیتِ «بیپدرومادری سیاست» زبانزد همگان بوده و هست، چراکه سیاسیون در هر دورهای هرگز با روشنی و شفافیت سخن نگفته و نمیگویند و بیان خود را همیشه در لابهلای جملات و کلماتی گرفتار در هالههای ابهام و پیچدرپیچ به خورد مردم داده و میدهند.
از سوی دیگر تجربههای پرشمار تاریخی ذهن جامعه را نسبت به سیاستبازیها و سیاسیکاریهای سیاهکارهای سیاستباز آنچنان منفی و منفور کرده که در دورههایی نیز آفتابی و یا بارانی بودن هوا را «زیرِ سرِ انگلیسِ خبیث» میدانستند و هیچ باورِ خوشآیندی نسبت به این روباه مکار نداشتند!
این روزها نیز شاهد سخنان رئیسجمهوری کشورمان هم در داخل و هم در خارج از کشور هستیم که گفتههای خود را «دِلی» و برخلاف عرفِ بینالملل ارائه میدهد که لاجرم با حاشیههای گوناگونِ متفاوت و حتی متضاد مواجه میشود.
این درست که پزشکیان بهعنوان نمادی از کشور و مردم ایرانزمین دیده میشود و باید چه در چگونگی لباس پوشیدن و راه رفتن و چه در بهکارگیری ادبیات درخور و شأن ایرانیان توجه و دقت لازم را داشته باشد اما از اینکه دیوارِ سیاه و پلیدِ «در پرده گویی و ابهام سرایی» را میشکند و سخن از دل میگوید که لاجرم نیز بر دل مینشیند را چراغ راه کرده و به وعدهی خود که شفافیت و روشنی و واقع گویی است (البته در این زمینه) عمل میکند، جای بسی خرسندی است.
شاید در پیش گرفتن این روند و رویهی رئیسجمهوریِ کشورمان ناشی از درد و رنج ها و آسیبهایی است که ملت از دولت و یا دولتهای در سایه کشیدهاند و دیدهاند و فساد و بیعدالتی منتج از «در سایه و سایهها بودن» را به تلخی هرچه تمام تجربه کردهاند.
ثبت دیدگاه