ایدئولوژی‌های مَرگ و رَنج !

 

تردیدی نیست که هر عمل و عکس‌العملی از انسان، تراوش فکر و ذهن اوست. اما آنچه در طول تاریخ موجب کشتار، رنج و درد، فقر و فلاکت و … شده است هم ناشی از فرقه سازی‌ها با هدف استعمارگری و استثمارگری و هم برآمده از باورهای غلط و خرافی بوده و هست.

 

 

 

بدبختانه هنوز بخش گسترده‌ای از جهان همچنان قربانی افکار گَندیده و پوسیده‌ی متحجرانِ تندخو است.

 

کسانی که قربانی ذهنِ عقب‌مانده‌ی خود هستند، بخشی از جهان را به قربانگاهِ انسان‌های بی‌گناه و ناچار، تبدیل کرده و خروجی اقدامات آنان نیز دنیایی از درد و رَنج ساخته و شمار بالایی از جمعیتِ این کره‌ی خاکی را در جَهنمی از قَتل و غارت، فقر و فلاکت و … به اسارت گرفته‌اند.

 

به‌راستی‌که این دیوصفت‌های غرق‌شده در خرافه و باورهای متحجرانه، چه خدایان خوفناکی دارند! خدایانی که جز انتقام، عذاب، مجازات، کشتار و …. کار دیگری نداشته و ندارند و مخلوقات خود را سزاوارِ انواع و اقسام شکنجه‌ها، جان کندن‌ها، آتش و سوختن و … می‌دانند!

 

از قربانی‌های ذهن‌های پوسیده و کَپَک‌زده، انواع فرقه‌ها و باورهایِ ساخته‌وپرداخته‌ی استعمارگران و غارتگران ریزودرشت جهان متولد شده و می‌شود و آرامش و آسایش را از شمار بالای انسان‌های گرفتار آمده در محدوده‌ی حکمرانی این پلیدهای متعفن می‌ستاند.

 

فرقه‌هایی که گاهی به‌عنوان ایدئولوژی مطرح  و زمانی به شکل جناح و دسته و گروه ظاهر می‌شوند!

 

همین کشور خودمان رنج های بی‌شماری ازاین‌گونه دسته‌ها، فرقه‌ها، ایدئولوژی‌ها و … کشیده و هزینه‌های سنگینی را متحمل شده است!

 

چه انسان‌هایی که از سوی جناح‌ها به جان هم انداخته و چه استعدادهایی که در همین گیرودار مدفون، ممنوع و منزوی شده‌اند!

 

چه انسان‌های شایسته‌ای که قربانی جنگ قدرت شده و چه سرمایه‌های هنگفتی به کشورهای دیگر سوق داده شده‌ است!

 

و اما …..

 

باید بر افکار و اذهانِ استعمارگر، گَندیده، پوسیده و … لعن و نفرین فرستاد و با تمام وجود درراه زدودنِ قدرتِ این ننگ آفرینان تلاش کرد و کوشا بود که البته و صدالبته، قدرتمندترین عامل در این راهِ پاک و آرامش آفرین، منطق، استدلال، گفت‌وگوهای مبتنی بر فرهنگ، اخلاق و ادب و عقلانیت است .