گروههای مجازی و «لاف در غریبی!!»
سال پیش از سوی فردی بهعنوان مدیر یکی از گروههای مجازی به جمع اعضاء افزوده شدم و با بررسی وضعیت و محتواهای منتشره در آن، گروه را ترک کردم که البته با چند بار اضافه شدن و بهاصطلاح لِفت دادن، سرانجام آقای مدیر ناامید شده و به افزودنهای مکررِ بنده به گروه پایان داد.
پس از مدتی متوجه شدم که جناب مدیر گروه شخصی معروف به «مَشتی علی آقای خشکبارفروش» است و درعینحال ناتوانی در نوشتار و … مدعی فعال مدنی و رسانهای شده و نسبت به مدیران و مسئولانِ شهر شیراز و استان فارس با افراطِ تمام، هم فحاشی و پرخاشگری و هم چاپلوسی و تملق و تعریف و تمجید درنهایت غلظت را دارد.
البته متاسف هستم که تعدادی از افراد تُهی از سواد رسانهای و ناآشنا به شرایط و ضوابط آن نیز در آن گروه مانده و عمر گرانقدر خود را با وقتگذرانی هیچ و پوچ به فنا میدهند!
تملقهای مَشتی علی آقا، گاهی چنان به غلظت میانجامید که انسان را به چِندِش میانداخت و همچنین پرخاشگریها، تهمتها، افتراها و … «جناب فعال مدنی و رسانهای!!» که بهعنوان نقد! منتشر میشد نیز موجی از نفرت را در وجودِ مخاطب ایجاد میکرد.
مشاهدهی چنین وضعیتی منتج از دوقطبی کردنِ بخشی از جامعه است که با تصور کار جناحی به حاکمیتِ دستههای حیدری – نعمتی و لاتبازیهای سیاسی بهجای استقرارِ تشکلهای رسمی حزبی منجر شده و در عوضِ تربیت و آموزش افراد نسبت به قواعد بازیهای سیاسی متداول در جوامع پیشرفته، سرکوبی و نابودیِ دیگرانی که هم رأی و هم باور نیستند را در اذهان اینگونه سیاست زدههای بیمایه جای داده است.
اخیراً، مَشتی علی آقای خشکباری، خود را در قامت خبرنگار حرفهای و کارکُشتهای فرض کرده که موضوع آقای صدیقی را بر سر زبانها انداخته است.
مَشتی علی آقا با موهوماتی که از حیدری – نعمتیها شنیده و برای آن نیز هیچگونه سند و مدرکی ندارد، مغولانه به استاندار اصیلِ فارس تاخته و با تصور اینکه افشاگری میکند، تمام ضوابط و مقررات و بایدونبایدهای اهالی راستین رسانه و فعالان مدنی را زیر پا له کرده و تا توانسته تهمت و افترا زده است.
این جناب مدیر گروه هنوز نفهمیده است، خبرنگاری که نسبت به اقدامات آقای صدیقی افشاگری کرد، اسناد و مدارکِ محکمهپسند و مُتقَن را به همراه آنچه منتشر کرده در دست دارد، در غیر این صورت پا در کفش یکی از چهرههای شاخص نظام نمیکرد و میدانست که چگونه چوبی را در آستین وی میکردند!!
ثبت دیدگاه