گرفتار در گرد و غبار تَوَهُم…..

 

مطالبات برحق مردمی، در پی سال ها خاموشی ناشی از میدان داری خودمقدس خوانده های مدعی مسلمان تر از پیامبر بودن که جز تک صدایی به هیچ روش و منش دیگری رضایت نداده اند، از تراکم فشارهای بیرون زده و با بی نامی اما پرنشانی از خود رونمایی کرده است.

 

 

در این گیرودار، دودهای توهم نیز سر برآورده و خوش خیالانه خود را قاطی معرکه کرده و مسیر هموار و روشن را به بیراهه کشانده و مانند همیشه، جامعه را با سردرگمی و ابهام مواجه کرده است.

 

 

از شاهزاده ی خوش گذاران و بی محتوا با عقبه ای خوفناک گرفته تا سازمان مخوفی که شالوده ی آن با ترور، خونریزی، آدم کشی، آزار و اذیت بنا شده است و سوابق هولناک آن بر کسی پوشیده نیست و عافیت طلبانی که تنها بر سر بزنگاه آفتابی می شوند و ادعاهای پوچ و توخالی می کنند و همچنین کسانی که همواره بر این تصور بوده و هستند که با چند حرکت و اقدام برای همیشه مطالبات عمومی را مدفون کرده و می کنند، همه و همه در فضایی پر از گرد و غبارِ توهم قرار گرفته و سرانجام موهومی را رقم می زنند که خروجی آن جز رودررویی جامعه با یکدیگر و آسیب پذیری دردناک کشور نخواهد بود.

 

 

از همه ترسناک تر، جولان لمپن ها در فضای مجازی و آلوده کردن مطالبات پاک به رنگ سیاهی و تباهی است که در صورت فراگیری می تواند جامعه را با فروپاشی اخلاقی و ادبی و فراهم کردن زمینه ی فناپذیری مواجه کند.

 

 

اینکه از سوی چه تشکیلاتی ادبیات سخیف با خواسته های ناب قاطی می شود، چندان معلوم نیست اما در هر صورت اوج گیری ترویج به اصطلاح جوک های اهانت آمیز به اقوام و شهرها، استفاده از کلمات، جملات و اصطلاحاتِ شرم آور و عادی سازی آن ها، هرگز نمی تواند معمولی و ناخواسته باشد و به یقین پشت صحنه هایی سیاه و تباه دارد.

 

و در یک کلام؛

 

امروز بیش از هر زمان دیگری، به شدت نیازمند عقلانیت، دوری از شعارزدگی، پرهیز از غلبه ی احساسات و پایبندی به ادب و اخلاق هستیم و به یقین چنانچه تجربیات تلخ و زهرآلودی که در این زمینه داریم، تکرار شود، دیگر نباید به انتظار تحقق خواسته های راستین، منطقی و عقلانی و چشم به زمین و آسمان بنشینیم.