
بهترین خاصیت انتخابات ریاست جمهوری که هر چهار سال صورت میگیرد، این است که چند نفری میآیند و از تریبون صدا و سیما حرفهای مردم را بازخوانی کرده و بههم میپرند و همچنین با گفتن راست و دروغها و یقهگیریها، مردم را نسبت به گذشته و حال خود کنجکاو و دچار تردید و ابهام میکنند.
اینبار نیز هر هفت نفر از دردها و بدبختیها و نکبتها سخن به میان آوردند و راهحلهای شعارگونه را با وعدههای شدنی و ناشدنی به خورد خلق خدا دادند، گویی مردم تاکنون از این همه مصیبت و تباهی بیخبر بودهاند و تنها این حضرات از مشکلاتی که ملت با آنها دستوپنجه نرم میکند، خبر دارند که مصداق ضربالمثل «از کرامات شیخ ما چه عجب / شیره را خورد و گفت شیرین است!» را دارد.
از سوی دیگر این آقایان هر یک به نوعی در پیدایش تمام سختیها و نارساییهایی که کام مردم را تلخ کرده است، سهیم و شریک بوده و هستند، چراکه همواره پستهای کلیدی و مهم را در اختیار داشته و دارند و ایراد و اشکالهایی را که مطرح کردند، متوجه خود آنان است!
و اما بعد…..
همتی در سرآغاز برنامه، مناظره را به مشاجره مبدل و رضایی نیز او را تهدید به محاکمه کرد!
تمام تکیهی مهرعلیزاده نیز به مدرک خود بود که مدام به آن مینازید و دیگران را بیسواد اقتصادی میدانست!، گویی هنوز متوجهی این واقعیت نشده است که بهقول معروف «خلق ایران جُملگی دکتر بُوَند!» و بسیاری از مسئولان ریز و درشت نیز بهطور ناگهانی یکشبه دکتر شدهاند و نان مدرکهای شبههناک خود را میخورند و….
قاضی زاده با موهای رنگکرده، بر جوان بودن خود پافشاری میکرد و با بیان اینکه حتی از مجری برنامه نیز دو سال کوچکتر است، بر این تصور بود که نسبت به دیگران ویژگی منحصربهفردی دارد!
جلیلی هم که پیشازاین به تشکیل دولت در سایه اعتراف کرده بود، مرثیهخوانی دیگران را تکرار کرد اما نگفت که در این مدت دولت پنهانی او چه مشکلی را از مردم حل کرده و نتیجه مداخلات سایهای وی چه بوده است؟!
زاکانی نیز مانند دیگر مناظرههای خود دولت فعلی را زیرورو کرد و تمام کاسه و کوزهها را بر سر همتی کوبید!
رئیسی هم که نسبت به دیگر نامزدها به اخلاق مناظره پایبندی بیشتری نشان داد، از تشکیل شوراهای صیانت از حقوق بیتالمال در استانها سخن به میان آورد که ما در استان خود جز گره زدن به امور و طولانی کردن روند کارهای مردم از این شورا خیری ندیدهایم و ایراد مهرعلیزاده نیز در این مورد درست بهنظر میرسید.
و در یک کلام…..
نشستند و گفتند و به هم پریدند و برخاستند و مردم نیز هم کمی دلشان خنک شد و هم افسردهتر شدند!
- نویسنده : عزیزالله قهرمانی
- 15 خرداد 1400
اخبار سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی ، و... از منو سایت انتخاب کنید .
برگزیده ها
- آقای شهردار شیراز برای شما و اعضای شورای این کلانشهر متأسفیم!
- نمیگذاریم بیهویتها هویت شیراز را بسوزانند
- مُقصرانِ بیتقصیر!!
- کی به کیه؟!
- استانداری که اصالتِ خود را ثابت کرد
- سواد رسانهای؛ واجبتر از نان شب
- از رُخدادهای سال ۱۴۰۱ درس بگیریم
- تدفین واقعیت نگاری در روزنامهنگاری
- به جان هم بینداز و شانه خالی کن!
- کُهنه ویروسی که همچنان کُشتار میکند
بیشتر بخوانید
بایگانی