کانال تلگرام تبلیغات تبلیغات تبلیغات تبلیغات تبلیغات
تحریم‌های ویرانگر داخلی و بهانه‌های رسمی!

امروزه بسیاری از مسئولان هر گناهی را به گردن تحریم‌های خارجی می‌اندازند اما از تحریم های قفل‌کننده و گره‌زننده‌ی امور مردم که توسط مجموعه‌ی زیرنظر خود صورت گرفته و می‌گیرد، هیچ سخنی به زبان نمی‌آورند.

مردم برای هرگونه کاری که دارند از مجوزهای لازم گرفته تا رفع مشکلات عادی و معمولی، باید به‌جای هفت‌خوانی که در قدیم به‌عنوان مثال و مَتَلَک در گفت‌وگوها به‌کار برده می‌شد، از هفتاد خوان ضوابط و مقررات پیچیده و بُغرنج ادارات، ارگان ها و … بگذرند و آنچنان خسته و ناامید شوند که عطای کار، تلاش، تولید و سرمایه‌گذاری در بخش‌های مختلف را به لقایش ببخشند و روزبه‌روز بر شدت خشم، نفرت و کینه‌ی خود از این وضعیت بیفزایند.

با شکل‌گیری روزافزون دستگاه‌های دولتی و حکومتی، همواره بر «امضاهای طلایی» گوناگون افزوده شده و می‌شود و هر به‌اصطلاح موظفی نیز با ‌عنوانی و بهانه‌ای، گره‌ای را بر گره‌های زندگی مردم می‌افزاید و بر امور عادی جامعه قفل می‌زند.

از سوی دیگر زیاده‌طلبی‌ها و بخشی‌نگری‌های بیمارگونه، تمام هَمّ و غَمِ مدیران را متوجه گسترش قلمرو قدرتیِ سازمان، نهاد، ارگان و … تحت امر و نفوذ خود کرده و جز «کشورگشایی!» به امور دیگر فکر نمی‌کنند.

جالب اینجاست که هر ارگانی در بسیاری از امورِ مردم خود را متولی درجه‌ی یک می‌داند و برای سرکوبی و به‌اصطلاح «روکم‌کنی!» دیگر ارگان‌ها از امضاهای طلایی به‌دست آورده‌ی قانونی! سوءاستفاده کرده و ارباب رجوعِ خود را سرگردان و بلاتکلیف می‌کند و از مردم به‌عنوان توپ فوتبال و گاهی نیز کیسه بوکس بهره می‌برد!

این اوضاع و احوال آنچنان تیشه بر ریشه‌ی تولید، سرمایه‌گذاری، کارآفرینی، خلاقیت، شکوفایی اقتصادی و … زده است که چند برابر تحریم‌های خارجی فعلی هم نمی‌تواند به این اندازه برای مردم مانع و دست‌انداز ایجاد کند.

حاصل این‌گونه عملکردها امروز ما را به جایی رسانده که دغدغه‌ی مرغ و تخم مرغ را در صدر مسائل و مواردی که باید بسیار عادی و پیش‌پاافتاده باشد، قرار داده است. گویی این‌همه سازمان، ارگان، اداره و … شکل گرفته است تا به مردم فقط «نه» بگویند و امضاهای طلایی خود را به رُخ بکشند!

تردیدی نیست که تا این همه امضای طلایی ریز و درشت برچیده و باطل نشود، اوضاع و احوال ما نه‌تنها بهبودی نخواهد یافت بلکه از این هم بدتر خواهد شد، فساد گسترش خواهد یافت و همواره پول مردم هزینه‌ی جاهایی باید شود که جز کارشکنی و گره‌زنی به امور جامعه هیچ‌گونه خروجی دیگری نداشته و ندارند.

این وضعیت و برخورد سازمان‌ها و ارگان‌های بودجه‌خوار را که می‌بینیم، آرزو می‌کنیم که ای کاش مانند گذشته‌های دور، تمام امور مردم به دست خودشان حل‌وفصل می‌شد و این‌همه ارباب، مانع و امضاهایِ قدرت و زور نبود و جامعه در آرامش و آسایش و به‌دور از سرگردانی و بلاتکلیفی به‌سر می‌برد.

ای کاش این‌همه چوب از لای چرخ تولید و تلاش برداشته می‌شد تا مردم می‌توانستند هم شغل متناسب و مناسب خود را داشته باشند و هم اوضاع اقتصادی خانواده‌ها رو به بهبودی می‌رفت و افسردگی‌ها و تلخی‌های زندگی هموطنان، به شیرینی و شادی مبدل می‌شد.      

  • نویسنده : عزیزالله قهرمانی
  • 8 اردیبهشت 1400