کانال تلگرام تبلیغات تبلیغات تبلیغات تبلیغات تبلیغات
سلامتی مردم، قربانی کشمکش‌های غیراصولی

این یادداشت دی‌ماه سال ۱۳۹۲ منتشر و امروز به قالب جدید سایت نانوشته‌ها منتقل شده است.

سلامتی مردم، قربانی کشمکش‌های غیراصولی

از سال‌ها پیش کارشناسان (نه قدرتمندان، صاحبان سمت، عنوان و..)، به این نتیجه رسیدند که برای برون‌رفت از معضلات بسیار زیست‌محیطی اعم از آلودگی‌های صوتی، هوایی و … از یک طرف، و از جانب دیگر روان‌سازی تردد وسایل نقلیه عمومی و جلوگیری از ورود اتومبیل‌های بی‌شماری که اغلب به صورت تک‌سرنشین در مرکز شهر سرگردان هستند و مهمتر اینکه مردم بی‌گناه ساکن محدوده مرکزی شیراز، از آزار و اذیت‌های بالانشین‌هایی که با خودروهای خود فقط و فقط آلودگی، سرطان، سل و …

 

.. را به خانه‌ها‌یشان می‌آورند و به آنان تحمیل می‌کنند، نجات یابند، طرح محدوده ترافیک شهر را در نظر گرفتند و با مطالعات بسیار در طول این سال‌ها و بررسی وضعیت شهرهای بزرگ جهان در این زمینه، به این جمع‌بندی رسیدند که به جای احداث پل، زیرگذر و روگذر، تقاطع همسطح و غیرهمسطح و … (یعنی انسان فدای خودرو) عوارضی که مردم می‌پردازند را غیرمستقیم به جیب خودروسازها نریزند و درآمد سرشار و روزافزون و البته پایداری که به نظر بنده از میزان فروش نفت بیشتر است و از قبلِ جریمه‌های سنگین متعدد و مکرر که به بهانه‌های رنگارنگ حاصل می‌شود و اعصاب و روان شهروندان را سوهان می‌زند و به شعورشان توهین می‌کند، جای خود را به پاکی و سلامت و آرامش بدهد.

و اما بعد….

در سال‌های اخیر این امر حیاتی که دنیا نیز به آن رسیده است، معطل سلیقه‌های شخصی، قدرت‌نمایی و … برخی شد تا اینکه سرانجام پس از گذران هفت خوان اینک مقرر شده است تا از پانزدهم ماه جاری اجرایی شود.

 

مردم قربانی جنگ‌ سلیقه‌های شخصی و قدرت‌نمایی‌ها

 

چند روزی بیشتر به اجرای رسمی این طرح حیاتی باقی نمانده است، اما باز مردم باید تاوان جنگ سلیقه‌های شخصی و اعمال نظرهایی که هیچ‌کدام مبنای علمی درستی ندارند و صرفا از نگاه‌های تک‌بعدی حاصل می‌شوند، را بدهند.

برخی می‌گویند زیرساخت‌ها فراهم نیست، کدام زیرساخت‌ها!! مگر تاکنون این همه جریمه‌هایی را که مردم به اسارت گرفته شده در خیابان‌های تنگ و ترش، پرداخت کرده و می‌کنند، بر اساس فراهم بودن زیرساخت‌ها بوده است؟!!

مگر تاکنون این همه جریمه و فشار و … که اعمال شده مبتنی بر آماده بودن زیرساخت‌ها بوده و فقط و فقط مردم در جاده‌ها و خیابان‌های استاندارد!! خلافکاری کرده‌اند و بس؟!

مگر خیابان‌ها و معابر ما گنجایش این‌همه خودرو و … را داشته و دارد که فقط و فقط مردم بی‌گناه را مقصر دانسته و مدام به بهانه‌های گوناگون جریمه کرده و با تحقیر شهروندان به کمک شبکه ۳ و برجسته کردن معدودی شکم‌سیر و مرفهی که اهل لایی‌کشی و … هستند جامعه را خلافکار جلوه داده تا بهانه‌ای برای بیشتر و بیشتر مصرف کردن قبض‌های جریمه باشد؟!

پس اگر با چنین منطقی با طرح محدوده ترافیک برخورد می‌کنید، این اقرار و اعتراف را غیرمستقیم آشکار می‌سازید که تاکنون تمام کاسه کوزه‌ها را بر سر شهروندان شکسته‌ایم چراکه خیابان‌ها استاندارد نبوده، تعداد خودروها مناسب ظرفیت معابر نیست و … و ما تنها به شکل غیرمستقیم از خلق‌الله مالیات‌های سرسام‌آور گرفته‌ایم؟!!!

درست است که مدیریت واحد شهری محقق نشده و برخی به خاطر منافع سرشاری که از قبلِ این سردرگمی به جیب مبارک سرازیر می‌کنند، محکم و استوار و راسخ در مقابل تحقق یافتن آن ایستاده‌اند و برای‌شان مهم نیست که چه بر سر شهرها و مردم بی‌گناه آن می‌آید بلکه آنچه اهمیت دارد اعمال نفوذ زورمدارانی است که باید همواره جیب‌شان در این آشفته‌بازار هر روز پر و پرتر شود، اما باز این دلیل نمی‌شود که در مقابل مصوبه‌ای که سال‌های سال مردم هزینه‌های سنگین آن را پرداخته‌اند، مقاومت کنید.

امروز جهان به این نتیجه رسیده است که راهکاری بهتر و کارسازتر از این نیست که هزینه ورود به مراکز شهرهای بزرگ را متناسب با ظرفیت آن‌ها افزایش دهد تا تعداد خودروها خود به خود تنظیم و ورودی‌ها به اندازه گنجایش محدوده صورت گیرد.

حتی شهرهایی فراتر از این رفته‌اند و هزینه تصمیم به زندگی در کلان‌شهرهای متراکم را بالا و بالاتر می‌برند تا مهاجرت‌ها را کنترل کنند.

مگر چیزی بالاتر و مهم‌تر از سلامتی مردم می‌شناسید که تنها و تنها تک‌بعدی به قضایا می‌نگرید و آثار هولناک مونواکسید کربن، سرب، آزبست و .. را در نظر نمی‌گیرید که البته از جنبه‌های روحی و روانی نیز اگر به تراکم به وجود آمده در مرکز شهر با دید علمی و همه‌جانبه‌نگر نگاه کنیم درمی‌یابیم که جبران خسارت‌های ناشی از فرسایش روان و … نه تنها سنگین بلکه اغلب غیرممکن است.

عوارض پرداختی مردم باید صرف آرامش و آسایش و سلامتی آنان شده و نه اینکه در جاه‌هایی خرج شود که عده‌ای روز به روز کلفت و کلفت‌تر شوند و در نهایت به ریش خلایق خدا بخندند و از دورزدن‌های ماهرانه خود، سرمست باشند!

با ایجاد خطوط ایمن دوچرخه‌سواری در مرکز شهر هم به سلامت مردم کمک کنید و هم شاخصه اصلی شیراز که همواره در طول تاریخ نه تنها هم‌وطنان بلکه جهانیان آن را با آب و هوای ویژه و خوش می‌شناختند، تقویت کرده و نگذارید ظرفیت عظیم گردشگری این شهر پرآوازه قربانی آلودگی‌ها شود و گردشگران رغبتی به آمدن به شیراز مظلوم را نداشته باشند.

در نظرسنجی‌هایی که صورت گرفته بیشتر گردشگران شیراز را به خاطر آب و هوای آن برگزیده‌اند، از این رو خواسته و ناخواسته دامن زدن به گسترش آلودگی در مرکز این شهر، قربانی کردن ثروت عظیم آن به پای خودخواهی‌ها و منیت‌ها است.

 

مخوف‌ترین معضل

 

در این میانه خطرناک‌ترین معضل ناآگاهی افرادی است که عوامل به مخاطره انداختن سلامتی خود را نمی‌شناسند و مرگ تدریجی با درد و رنج، بیخ گوششان قرار دارد و دور سرشان می‌گردد.

کسانی که خود در معرض آسیب‌های جدی ناشی از آلودگی‌های گوناگون موجود در فضاهایی که تراکم اتومبیل‌ها سرطان و سرسام برای آنان به سوغات می‌آورند اما در اثر ناآگاهی مبلغ گفته‌های دیگرانی می‌شوند که سلامتی جسم و روانشان را نشانه گرفته‌‌اند!  

البته در این آشفته بازار، سازمان‌های موظف و متولی محیط زندگی و سلامت و بهداشت مردم نیز سکوت سیاه اختیار کرده‌اند تا خدای نکرده به گوشه قبای کسی برنخورد و میز راحت و دلچسب‌شان دچار تکان‌های موسمی نشود و به همین دلیل از گفت‌وگو با رسانه‌های حرفه‌ای نیز وحشت دارند.   

 

و با نگاه از دریچه‌ای دیگر

 

به دنبال این همه دردسر و رنجی که شیرازی‌ها برای اجرایی شدن این طرح تحمل کرده و می‌کنند، دغدغه‌هایی نیز فکر و ذهنشان را به خود مشغول کرده که آیا پس از طی کردن راه‌های سنگلاخی و ناهموار، طرح محدوده ترافیک این شهر برای جلوگیری از خسارت‌های وارده به جسم و روح شهروندان و روان‌سازی حرکت وسایل نقلیه عمومی خواهد بود یا به درآمد پایدار دیگری برای شهرداری مبدل می‌شود تا با فروش و ارائه مجوز عبور به هر پولدار یا ذی‌نفوذی «آش همان آش و کاسه همان کاسه» شود؟!

مردم نگران هستند تا دوباره تعداد اتومبیل‌ها با فروش برچسب مجوز مانند پیش از اجرای طرح نشود و هدف نهایی اضافه کردن سازمانی به سازمان‌های بی‌شمار شهرداری و گردآوری و تحمیل مجموعه نیروهای دیگری نباشد و سرانجامی ناخوش گریبان این طرح را نگیرد. 

 

و کلام آخر اینکه

 

مسئولانی که برای تحقق اهداف سازمانی خود تلاش می‌کنند، لاجرم باید پذیرای نقدهای دیگران باشند و این توهم را نداشته باشند که خود خط قرمز نظام هستند و بدانند که در نظام  ما جز قانون اساسی هیچ‌ فرد و سازمان و مجموعه و … خط قرمز نیست و نمی‌تواند با بهانه‌های مختلف برای خود حاشیه امن بسازد.

برخی نیز باید پس از گذشت این‌همه سال از عمر پرخیر و برکت جمهوری اسلامی ایران باور کنند و بپذیرند که در نظام اسلامی مسئولیت دارند و مردم و نمایندگان آنان چه در مجلس و چه در شورای شهر با هر دیدگاه سیاسی که باشند حق دارند آزادانه مسئولان را نقد و خواسته‌های خود را منتقل کنند.

مسئول باید به این درجه از رشد رسیده باشد که به نقد با پاسخ و دلیل و برهان برخورد کند و نه بگیر و ببند و اقدامات چکشی و …

امنیت پایدار در سایه مشارکت و حضور مردم در صحنه‌های مختلف و پاسخگویی مهربانانه و منطقی مسئولان شکل می‌گیرد نه در برخوردهای زورمدارانه که نهایت ناامنی را در پی دارد، مگر با جریمه‌های مستمر و بسیار، تاکنون مشکل ترافیک و ایمنی عبور و مرور حل شده و آمار کشته‌های حوادث رانندگی کاهش یافته است؟

و خلاصه کلام اینکه مطالبات مردم چیزی نیست که بشود به راحتی از کنار آن گذشت و برای اعمال و رفتار خود پاسخی را نداد و فقط توجیه‌کاری کرد و به دیگران برچسب زد، چراکه امروز چشم‌های بیداری هم در رسانه‌ها، تشکل‌های دانشجویی، احزاب، گروه‌های فعال اجتماعی و سیاسی و … هستند تا مسائل و موارد را رصد کنند.

ادامه دارد

 

  • نویسنده : عزیزالله قهرمانی
  • 30 آذر 1393