این یادداشت بهمنماه سال ۱۳۹۱ (زمان حیات مرحوم عسکراولادی) منتشر و امروز به قالب جدید سایت نانوشتهها منتقل شده است.
بزرگمردی که عاشقانه خود را هزینه انقلاب میکند
نگاه همهجانبهنگر و پدرانه کهنهکار سیاسی که اعمال و گفتار دلسوزانه او از باورهایی شکل گرفته که از ژرفای دین رحمت و عدالت و انقلاب اسلامی بوده و همواره یار و همراه پیر خمین که سیاستش عین دیانتش بود و دیانتش نیز عین سیاست، حرفهایی را زد که بیتردید از سر حکمت است و خواسته ریشهداران در انقلاب را نمایان میکرد.
در این اواخر حاج حبیبالله عسکراولادی که خود یکی از ستونهای انقلاب محسوب میشود، سخنانی را از سر دلسوختگی بر زبان جاری ساخت که برخی بدون آنکه تعمقی در کلام و نوشتههایشان دیده شود، با احساساتزدگی و چشم بسته زبان را گشودند و آن کردند که حرمت و شان این ذوب شده در انقلاب اجازه نمیدهد که هر بیریشهای آن کند که میکند.
پدری که تمام فرزندان را به یک چشم مینگرد و همواره تلاش دارد دست نوازش انقلاب بر سر همگان کشیده شود و به دور شدن حتی یک نفر از زنجیره نظام نیز رضایت ندارد.
بزرگمنشانه بارها و بارها افراد جداشده را نصیحت و تلاش کرد که از آغوش مهر انقلاب دور نشوند و چونان پدری دلسوزانه خود به سراغ فرزندان رفت تا نگذارد از نعمت انقلاب محروم شوند.
هنگامی که برخی از نوشتهها را در رسانهای میخواندم به عنوان کسی که از ابتدای نوجوانی با رسانهها سروکار داشته و همواره مسائل و جریانات را رصد میکردهام، بیاختیار به یاد دستگیریهای متعدد این پیر رنج کشیده در زمان ستمشاهی و بازداشتگاههای مخوف زمان پهلوی دوم افتادم و به خاطر آوردم که در آن زمانه ظلم و بیداد و استبداد و اختناق سیاه که کسی حتی در خانه خود جرات نداشت بگوید بالای چشم شاه ابروست، وگرنه با او آنچنان برخورد میشد که تا پایان عمر خوف و وحشت ساواک شاه را از خاطر نمیبرد، امثال عسکراولادیها بودند که شجاعانه و مردانه از جان و مال و آبروی خود جانانه میگذشتند.
سخنان این پیر سیاست و سرد و گرم کشیده روزگاران نیاز به تعمق بسیار دارد و نباید سطحی به آن نگریست و به سادگی از کلام صادقانه وی عبور کرد.
تردیدی نیست که مردم انقلابی و غیور ایران اسلامی هرگز و هرگز گناه بزرگ آشوبگران، صدمه زنندگان به اقتدار کشور را نبخشیده و نمیبخشند و بیشک بررسی دقیق اتفاقات یک خواسته ملی است و در انجام آن هیج اما و اگری وجود ندارد که البته و صد البته تمام عوامل ریز و درشت جریانات روی داده باید یکجا و در کنار یکدیگر دیده شوند و مسببان حوادث تلخی که در تاریخ ثبت شد و هرگز به فراموشی سپرده نمیشود، باید هر کدام به نوبه خود در محکمه عدل اسلامی توسط دستگاههای موظف به سزای اعمال خود برسند، چه کسانی که در قدرتند و چه کسانی که از آنان محافظت میشود.
حوادث سال ۸۸ و جریانات و اتفاقات پس از آن و مسائلی مانند تحریم و جنگ «نرم» دشمن، مشکلات موجود داخلی و آویزان شدگان به هیکل اجرایی کشور، همه و همه فرصت رسیدگی با در نظر گرفتن تمام اصول و قواعد را گرفت و تا به اینجا پیش رفت.
برخی از دوستان صادق انقلاب نیز گاهی با اعمال و رفتارهای احساسی، شعارهای گروهی را دنبال میکنند که جز تعداد اندک خود نمیخواهند کسی در میدان باشد، حتی تبر برداشته و ریشههای عمیق انقلاب را میزنند، غافل از اینکه همین ریشهها بوده و هستند که نظام تا به اینجا رسیده و امروز جهانیان از مسلمان و غیر مسلمان در زمینههای گوناگون از آن الگوبرداری میکنند.
از نظر این اقلیت، همه و همه باید کنار بروند و تنها برخی بر سر سفره آماده نشسته نظام، حاکمیت داشته باشند.
این گروه ذرهای به اوضاع و احوال جهان بنگرند، حداقل وضعیت نابسامان و بهشدت آسیبپذیر مصر آشفته را ببینند و عبرت بگیرند.
تصور نکنند که یک نظام تنها با یک گروه ویژه میتواند به حیات خود ادامه دهد، ویژگیهای مصر را با ما قیاس کنند، هرچند که این مقایسه فاصلهای را از قعر دریاها تا اوج کهکشانها دارد، نظام فراگیر ما ریشه در اعماق دریای عظیم مردمی دارد و حتی کسانی که شاید شکل ظاهری و رفتار و کردار آنان طور دیگری نشان میدهد، اعماق قلب و وجودشان و بافت بافت بدنشان و تک تک سلولهایشان بیآنکه خود متوجه باشند سرشار از عشق مولایمان علی (ع)، مقتدایمان حسین (ع) و خاندان عصمت و طهارت است که ریشههای ژرف تاریخی دارد.
اینجانب هرگز قصد ندارم انقلابهایی مانند آنچه در مصر روی داده را با انقلاب عظیم و فراگیر اسلامی خودمان قیاس کنم چراکه این قیاس را توهینی بزرگ به ایران عزیز میدانم، اما به خاطر آنکه برخی از دوستان متوجه شوند، قصد دارم که بگویم ماهیت انقلاب اسلامی ما و رمز و راز بقای آن مردمی بودن است، باید تمام سلایق درون نظام، آنان که به میثاق ملی، قانون اساسی جمهوری اسلامی پایبند هستند باید و حق دارند که در میدان باشند و نظام خود را به پیش ببرند.
قصد ندارم افراد اصلاحناپذیر را تبرئه کنم اما باید پذیرفت در میان سلایق مختلف سیاسی افرادی بوده و هستند که همواره قانون اساسی را حرمت نهاده و حتی گاهی اشتباهاتی که از برخی از مدعیان دیدهایم در آنان مشاهده نشده است.
آنهایی که در زمان قلع و قمع جناح رقیب به دست مشتی بیسیاست سیاستزدهای که حتی قواعد بازیهای سیاسی را نیز بلد نبودند، مخالفت میکردند.
کسانی که در همین شهر و استان خودمان مظلومیت شدید فعلی رسانههای آزاد را نمیپسندیدند و نمیگذاشتند به مرز نابودی و تعطیلی کشیده شوند.
در میان همین افراد کسانی بودند که به طور مثال سهم آگهیهای دولتی را منحصر به روزنامههایی که فقط و فقط بوق خودشان است، نمیکردند و میگذاشتند که دیگران نیز ادامه حیات دهند.
افرادی نیز در این گروه جای داشتند که گرفتاریهای کاری را بهانه عدم گفتوگو و شنیدن درد دلهای رسانههای آزاد را دستاویز نمیکردند و ….
مرزبندیهای سیاسی و سلایق گوناگون هرگز در ادعا، نام، پلاک و لباس تنها و تنها، مشخص و اثبات نمیشود، بلکه این رفتار و کردار افراد است که میتواند محکی بر باورهای واقعی درونشان باشد و این بوده که در میثاق ملی ما بر «التزام عملی» در موارد مختلف تاکید بسیار شده که در سالهای اخیر میزان و اندازه این التزام را در برخی افراد به وضوح دیدیم!
مشاهده کردیم برخی که تحذب «اصل پذیرفته شده در جهان» را سیاهنمایی میکنند اما با راهاندازی باند و شبکه سعی دارند که همه و همه چیز را در اختیار بگیرند و انحصار قدرت را به وجود آورند، مگر با اختلاس عظیمی که در تاریخ این کشور و شاید جهان بیسابقه بود برملا نشدند؟
اهداف برخی که نمیخواهند تشکلهای قانونی پاک و مشخص با مرامنامه و اساسنامه روشن در زمینههای مختلف در راستای رشد و توسعه و پیشرفت کشور حیات داشته باشند و پویا و پرانگیزه اقشار جامعه را سازماندهی و ساماندهی کنند، مگر در اعمال و رفتارشان افشا نشد؟
آیا به مردم اثبات نشده که سیاه جلوه دادن احزاب و حزبستیزی با چه مقاصدی دنبال شده است و تصور میکنند ملت رشید ایران نمیدانند که گروهکهایی میخواهند باندها و شبکههای بیشناسنامهای که البته تابلو شدهاند، را قدرت داده و جایگزین سیستم حزبی سالم، عمومی و فراگیر کنند؟
و واقعیتی که دوست و دشمن آن را انکار نکرده و نمیتوانند بکنند، اینکه مردان بزرگی در این کشور بوده و هستند که به میز و سمت و عنوان و قدرت نمیاندیشند و هر چیزی را برای استحکام بیش از پیش کشور میخواهند و با اعمال نجیبانه خود بارها و بارها ثابت کردهاند که برای حفظ استقلال و آزادی، آبروی خود را نیز هزینه کرده و میکنند…..
ادامه دارد
ثبت دیدگاه