نیشخندِ بنیامینی به جهانیان
در هنگامهای که نوبل بازیچهی جنگ افروزان و تَبارکُشان میشود، مردمان گیتی هرگز نباید چشم را جز به نیشخند بنیامینها و ترامپ های زورگو بدوزند و همچنین به کارکرد و ارزش سازمانهایی که نام جهانی بر خود نهادهاند باور داشته باشند.
در جهانِ بَرهَم ریخته و ازهمگُسستهای که زور و زورگویی درآن فرمانروایی دارد و گفتههای زور پیشگان، درست وارونهی آنچه میکنند است، جهانیان چارهای جُز ایستادگی در برابر آنان ندارند وگَرنه باید به خواری و پَستی تَن دهند و رَوش و مَنش آدمیت را به خاکِ بَدبَختی و سَرشِکستگی بِسپارند و دَدان را بر خود بَرتری دهند.
بنیامینِ کودک کُش با خواری و سَرسپُردگیِ شَرمآور، سَروَرِ تُهی از اندیشهی خود را آنچنان میستاید که آدم را به یاد گاوپرستان و سرگین ستایان میاندازد، بهگونهای که همهی پلیدیِ چاپلوسی و تَزویرِ هستی یافته در جهان را به نمایش میگذارد.
از سوی دیگر سوگیری خودفروشانه ی میهن و هَممیهن ستیزانی که گُماشتهی بیچونوچرا و بلندگویِ بیگانه شدهاند و از پستی و فرومایگی روی روسپیان را سپید کردهاند، آنچنان دل آدمی را به هم میزند تا آنجا که این روسیاهان را نمیتوان با چارپایان هم سنجید.
از پَسماند پادشاهی و خودکامگی گرفته تا بَدنامانی که در کارنامهی خود پیشینهی بُمبگذاری، بیگناه کُشی، آدم کُشی، مردمآزاری و … دارند، همگی آنچنان چهرهی درونی خود را نشان دادند که سِرشتِ آنان دیگر بر کسی پوشیده نمانده است.
ثبت دیدگاه