نانهایی که با خون مردم آمیخته میشود!
پلیدی و زبونی میهن فروشان بهاندازهای ناخوشایند است که نمیتوان آنان را با همچون چارپایان هَم سَنجی کرد، چراکه چارپا به هَمگون خود آسیبی نمیزند و در هنگام ترس و بیم، یار و یاور هَمگِن خود میشود، ولی آدمکهای پَشیز و بیارزش برای آنکه شکم خود را از مُردار نَمکناشناسی و پیمانشِکنی پُر کنند و به زندگی نَنگین دنباله دهند، تن به هر خواری و پَستی میدهند و گرامیترین داشته که میهن است را به بیگانه میفروشند و برای همیشه تاریکی و سیاهی را بر پیشانی خود میتراشند.
آدمی با دیدن اندازهی کوچکی و خواری کَسانی که روی روسپیان را سپید کردهاند، آکنده از خشم و بیزاری میشود و از خدای بزرگ برای اینگونه هَرجاییها آرزوی نیستی و نابودی میکند.
چسبیدن به رسانههای بیگانه و گُماشتِگی آنها و نمایان کردن خُرسندی و خوشحالی خود از به خاک و خون کِشیده شدن هَممیهنان، چگونگی و چندوچونی فروزه ی این سیه رویان خودفروش را نمایان و آشکار میکند.
بهراستی چه کیفری شایستهی اینگونه دَدمَنشان بیآبرو و پَست است؟
آیا جز نیستی و نابودی سِزاوار همراهی و همگامی با بیگانه و دشمن است؟
این خودفروشان میهن فروش باید بدانند که ایرانی ارزشمند و سَربُلند سَرنوشت کشورش را جز خود رقم نمیزند و به بیگانه دل نمیبندد و با کودک کُشان بیآبروی نژادپرست و پلید همگام و همراه نمیشود و با پیشکش خون با تمام هستی خود از مام میهن پشتیبانی و پَدافند میکند.
ثبت دیدگاه