سِتیزگی با آشتی و آسودگی
شُمارِ اَندکی از هَمزیستگاه های ما چنان نَنگ سار تَلخیها و ناگواریها شدهاند که گویی هرگز توانِ دریافتِ پندارهی شاد زیستن در آسایش و بِهزیستی را ندارند و همواره بر دُهُلِ ستیزهجویی و آشوب میکوبند.
این تَبارِ کَم شمار در نگاهِ نخست، بَر سَرنوشتِ بیشینهی مردمان چیرگی یافته و کوشش میکنند تا اندیشههای ناسالمِ خود را بر همه سَربار کنند لیکن همچون بادبادکهایی بیپایه در پنداشتِ گژی خود روزگار سپری میکنند و از پیامدهایِ پیش رو ناآگاه هستند.
این دون مایهها همواره برای ناهمراهها با اندیشههای زهرآلودی خود، خواستهی سر به نیستی و زُدایش دارند و بهجُز هَماندیشهای اندکِ خود برای دیگران زیستن نمیخواهند و اَندیشهی سِوایی را برنَمیتابند.
بیگُمان پارهای از این تَباهی گراها مُزدور بیگانههایی هستند که زورگوها را به هنگامهها و گردهماییهای تنشزای بی بازدارنده گُسیل میکنند و پارهی دیگر از سَر ناآگاهی دِگرگشته و گُماشتهی رایگان شده و هَمچون کاهی سرگردان به بازی باد درمیآیند.
تاریخ گواه این راستینگی است که:
ثبت دیدگاه