سخنی با شهردار و اعضای شورای شهر
با توجه به تجربیاتی که سالهای طولانی در شهرداری شیراز بهدست آوردهام و از سوی دیگر رصد و مطالبهگریهای شهروندی که فرآیندی بیش از ۵۰ سال کار رسانهای در پیشینه دارم، برآن شدم که خالصانه و منصفانه مطلبی را با شهردار و اعضای شورای شهر در میان بگذارم.
پیش از آن لازم است یادآور شوم و تاکید کنم که همانند همیشه، نه نیازی به شهرداری و شورای شهر داشته و نه همچون برخی از رسانهاینماهای کاسب و تاجر قصد گرفتن امتیازی و رانتی دارم. اما آنچه بنابر تجربه و تحقیق و یقین در ذخیره دارم بدون هیچ چشمداشتی با هدف توسعه و تعالی شهر عزیزم شیراز که سالهاست به تصرف غریبهها درآمده و از آنان زخمهای عمیق و وسیع خورده است را در طبق اخلاص مینهم.
جناب شهردار و اعضای شورای شهر
چه باور داشته باشید و چه نداشته باشید، مافیای شکلگرفته طی سالهای متمادی در این مجموعهی وسیع و پُر در و دروازه، همواره کار خود را کرده و میکند و ساختار بهگونهای استوار شده که شهردار و اعضای شورای شهر، چندان تاثیری در روند امور نداشته و ندارند، حال چه راستی باشند و چه چپی و چه اصولگرا و چه اصلاحطلب و چه پیرو حزب کَریه و منفورِ باد و…..
همواره شبکهی سالوسان، چاپلوسان،متملقان و مداحانِ شهردار و اعضای شورا، بهمحض ایجاد تغییرات، ناگهان تغییر کرده و با مدیحهسراییهایی همچون «دیو چو بیرون رود، فرشته درآید» و …. با ادعای اینکه طرحهای شگفتی در تنچه داریم و ….. افراد را آنچنان مجذوب و مغلوب خود میکنند که شاعران دربار پادشاهان باید پیش اینان لُنگ بیندازند!!
رفته رفته اشخاص ضعیف را دچار توهم، کبر، خودشیفتگی و … کرده و سرانجام بر خَر مُراد سوار میشوند و آن میکنند که کرده و میکنند!
همانگونه که حتی مشابهی اینان توانستند رئیس جمهوری که مدعی نوکری و مستخدمی مردم بود را به نقطهای برسانند که امروز با توهمزدگی خیال میکند تمام مردم جهان برای عکس گرفتن با او صف کشیدهاند و سر از پا نمیشناسند!
سخن بسیار دارم که شاید در فرصتهای آینده به آنها بپردازم. اما همین یک نکته که سرمنشا اصلی تکبر، خودستایی و خودشیفتگی و در نهایت برقراری سیستم دیکتاتوری و خودکامگی است را بهعنوان هشدار و خبردار! بازگو میکنم و کلام آخر اینکه:
من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم / تو خواه از سخنم پند گیر خواه ملال
ثبت دیدگاه