قطار شورای شهر در حالی به ایستگاه ششم خود نزدیک شده که بسیاری از مطالبات شهروندان همچنان در لابهلای شعارها، وعدهها، تبلیغاتِ پوچ و … گیر کرده و به خفگی نزدیک و نزدیکتر میشود.
مردم رنجور و زخمخورده از چپ و راست، اصولگرا و اصلاحطلب، دستههای خشن و متحجرِ حیدری – نعمتی و … با دلی پر از غم و درد، به گذشته و حال خود مینگرند و میاندیشند و چیزی جز منفعتطلبی، خودخواهی، خودمحوری که مسبب اینهمه گرفتاری و سختی شده است را نمیتوانند پیش روی خود مجسم کنند.
دست بر روی هر مصیبت و نکبتی که میگذارند، ردّ پای سیاسیون بیسیاست و جماعت سیاستزده و مسخشده را حس و لمس کرده و جملهی متداول، معروف و بسیار پرکاربردِ «سیاست پدر و مادر ندارد» را زمزمه میکنند.
به حال فرهنگ، رسانه، اقتصاد، آموزش، هنر، ادبیات و … گرفتار آمده در چنگال سیاستکاران، میگریند و روزی هزار بار سیاسیکارانِ سیاهدلِ داخلی و خارجی را لعن و نفرین میکنند.
در این اوضاع و احوالی که کرونا نیز خود را به میانهی معرکه انداخته، همچون محیطِ متعفن و گندزدهای که دلچسب پشه و مگس است، در بر روی تحمیلیها باز میشود تا با حداقلیها، گلوی حداکثریها را بیشاز پیش بفشارند و زیست و معیشت خلایق بیگناه و بیپناه را سخت و سختتر کنند!
ثبت دیدگاه