این یادداشت آبانماه سال ۱۳۹۱ منتشر و امروز به قالب جدید سایت نانوشتهها منتقل شده است.
در تمام سالهای طولانی کار رسانهای هرگز وضعیت برخی از رسانهها در این استان به ویژه کلانشهر مظلوم شیراز را تا به این حد و اندازه اسفناک، قبیحانه، فسادانگیز، چندشآور و … ندیدهام.
درست مانند داشهای محلات قدیم که با گردن کلفتی به عنوان «لات محل»، تعدادی نوچه را به دور خود جمع میکرند و به گردنکشی و باجخواهی میپرداختند، برخی که هرگز از جنس رسانه نبوده و نیستند و حتی الفبای کار خبری را هم نمیدانند، به شیوههای مختلف خود را به برخی از رسانهها آویزان کرده و به زشتترین روشها ارتزاق میکنند.
برخی که حتی از نوشتن یک متن ساده فارسی بدون غلط عاجز و ناتوان هستند اصرار دارند که به عنوان خبرنگار فلان رسانه معرفی و شناخته شوند و از این طریق سر بعضی از مسئولان سادهلوح و بیخبر از قضایا را شیره مالیده و انواع سوء استفادهها را بکنند.
برخی دیگر به عنوان سرپرست و یا خبرنگار فلان روزنامه سراسری که تنها اسمی از آن را به یدک میکشند و نه روزنامه آنان در سطح شهر توزیع و یافت میشود و نه حتی یک خط خبر از این استان در این گونه روزینامهها که تنها در بخش کوچکی از تهران و با تیراژی بسیار اندک و صرفا به جهت بهرهمندی از امتیازات!!، توزیع میشوند را میتوان پیدا کرد!! اما با فریب برخی از مدیران بیتدبیر سعی میکنند رانتهای مختلفی از نوع فقیرانه و به اصطلاح «آفتابه دزدی» گرفته تا رانتهای سلطنتی از دربار مدیران مشابه سلاطین را به چنگال و نیش بکشند.
بدون دعوت در هر جلسه همایش، نشست خبری و … سر و کلهاشان پیدا میشود و مانع طرح سئوالات حرفهای خبرنگاران واقعی که فقط و فقط میخواهند به رسالتشان عمل کنند، از مسئولان شده و تلاش میکنند تا آن مدیر بیتدبیر و ساده لوح را تنها گیر آورده و حداقل نیمصفحهای رپرتاژآگهی و آگهی را دست و پا کنند و یا حداقل انجام کاری را خارج از ضوابط و … از وی بخواهند.
برخی از این لاتهای آویزان شده به رسانهها نقش دلالی آگهی و رپرتاژآگهی را بازی کرده و با کانالکشی به برخی از روزنامهها با حرفه نامیمون و قبیح «کارچاقکنی» حق دلالی دریافت میکنند و تمام تلاششان این است که در مقابل هر مدیر بیخردی خود را اهل رسانه و خبر و … جلوه دهند.
و اما دردناکتر از این فجایع این است که برخی از مسئولان و مدیران به حدی کوتهبین و سادهنگر هستند که حتی به این نکته توجهی ندارند که آیا یک خط خبر از اینان تاکنون در رسانهای درج شده است یا خیر؟
اخیرا یکی از مدیران عامل یکی از کارخانههای دولتی! از کیسه خلیفه به بخشایش پرداخته و علاوه بر ریخت و پاشهای بسیار و دعوت از این آویزان شدها به رسانهها به شهرستان خود، مبالغ هنگفتی را به عنوان آگهی و رپرتاژآگهی و تنها و تنها با هدف مطرح کردن شخص خود از کیسه بیتالمال هزینه کرده است.
جای این سئوال است که آیا زمانی که مقام ارشد این استان به صراحت اعلام میکند که کوچکترین آگهی و رپرتاژآگهی را به هیچ روزنامه و نشریهای که حاکی از تبلیغ شخصی و تعریف و تمجید از خود و مجموعهاش باشد را نداده است و نمیدهد، چگونه است که غاصبان سمتها و عنوانها، به خود اجازه میدهند که اینگونه بیتالمال را به جیب لاتهای کارچاقکن و دلال بریزند!! آنهم با توجه به وضعیت کنونی و در نبرد سنگین اقتصادی کشور عزیزمان؟!
حال بد نیست که به صحنهای از نمایشی که همه روزه تکرار میشود بپردازیم….
آفیش خبری از فلان سازمان، اداره و … توسط پیامک روابط عمومی!!! اعلام شده است، برخی یکی دو ساعت قبل از ساعت مقرر به عنوان خبرنگار حاضر شدهاند و پشت در اتاق مدیر!! منتظر ماندهاند….
تعدادی نیز مانند همیشه بدون دعوت آمدهاند تا که شاید در این جلسه خبری!! به «لفتک لیسکی» برسند…
در مجموع ۵ یا ۶ رسانه مطرح دعوت شدهاند اما ۲۰ نفر حضور یافتهاند!!!
از سایتها، هفته نامهها، گاهنامهها و هرگزنامهها که قارچگونه هر روز به تعدادشان افزون میشود، عدهای با دعوت و بیدعوت حاضر شدهاند و برخی از اینان که همه کاری میکنند جز کار خبری! معترض میشوند که چرا ما را دعوت نکردهاید!؟!! و ما خود بزرگواری کردهایم و تشریف آوردهایم!!!….
بالاخره جلسه با تاخیر نیم ساعته جناب مدیر (سلطان) شروع میشود، در واقع حضرت سلطان به تبلیغات خود و مجموعه میپردازد و از اطلاعرسانی لازم بویی به مشام نمیرسد!!!
مانند رگبار از اقدامات شایسته و بینظیر سازمان خود سخن میگوید و مشتی تبلیغ را به خورد خلقالله میدهد…..خدا نکند خبرنگار واقعی که تنها به وظیفهاش در قبال مردم فکر میکند، سئوال حرفهای خود را مطرح کند… با نگاههای غضبآلود جماعت بیسواد خبرنگارنما و حضرت والای رئیس سازمان مواجه میشود …. سعی میکنند جلسه زودتر تمام شود تا در پایان در گوش جناب «سلطان صاحبقران» صفحهای رپرتاژآگهی را دست و پا کنند.
برخی از این سیاهی لشکر حتی یک خط از سخنان گهربار حضرت والا را یاداشت نکرده و چشم امید به صفحه خبرگزاریهای حرفهای دوختهاند که خبر را به موقع و شایسته منتشر میکنند و «کپی کردن» این جماعت را فراهم ساخته و مدرکی را برای ارائه به مدیر مسئول بیخبر روزنامه به دستشان میدهند.
گاهی اوقات خبرنگاران راستین از اینگونه جلسات فرمایشی و پیشساخته دست خالی بیرون آمده و این نشست خبری!!! برایشان حاصلی جز اتلاف وقت را در بر ندارد.
به خاطر دارم در یکی از این به اصطلاح نشستهای خبری پیشساخته توسط جناب روابط عمومی (از شرکای دلالان) بر حسب اتفاق و بدون تمایل حضور یافتم….
دخترکان و پسرکان خبرنگارنمای یک بار مصرف!! در عین حالی که جناب رئیس سازمان مشغول تبلیغ پراکنی بود، داشتند برای یکدیگر توسط پیامک جوک میفرستادند و دریافت جوکها (هجویات) را با زدن پا به پای یکدیگر در زیر میز اعلام وصول میکردند!!
بگذریم و سری نیز به چند کوچه بالاتر در محله رسانههای این استان بزنیم…..
جوانک تازه به دوران رسیدهای که بنابر قحطی یا کانالزنی! مسئولیت رسانهای نیم بند (البته بدون خبر!!) را در این استان به ناحق به وی واگذار کردهاند و بر همین اساس خود را علامه دهر میپندارد، بیادبی و بیتربیتی برگرفته از خانواده خود را با شجاعت و شهامت رسانهای عوضی گرفته، چراکه در هر جلسهای تلاش بر خودنمایی و بزرگنمایی شخصیت ضعیف خود را دارد و تشنه این است که وانمود کند با بزرگان کشتی میگیرد!! و …. وای به روزی که امثال این فرد رسانه بزرگترها را در دست گیرند، لابد آن زمان ادعای پیامبری خواهند کرد!!
آنچنان در توهم تاریک خود سیر میکند که در کمال چشم دریدگی به بزرگترها هرچه میخواهد میگوید و از نشان دادن نوع تربیت خانوادگی خود ابایی ندارد.
برای سازمانها و تشکلها و اشخاص و … تعیین تکلیف کرده و خود را بزرگتر هر جلسه و نشستی میپندارد و از اینکه در جلسهای دعوت نشده آنرا به رسمیت نمیشناسد!! و …
بالاخره این هم حال روز مسئول یک رسانه که بودجه دولتی دارد!!
و اما در کوچه پس کوچههای بنبست و تنگ و تاریک سایبری شهر نیز به سایتهای بیهویت و بدون شناسنامه مواجه میشویم که برخی تازه سربرآورده و ناشناس که ادعاهایشان گوش فلک را کر کرده است، به بهانه پایبندی به اصول، با شناسنامهترین، با هویتترین، شناخته شدهترین، خوش سابقهترین و پاکترین افرادی که خود به شناسنامه این شهر و دیار معروف شدهاند، را نشانه رفته و به خیال خودشان تلاش میکنند که این افراد پاک و منزه از پلشتیها را که در طول سالهای دراز کارنامه روشن و مطهری را به جای گذاشتهاند، بازنشسته!!!! کنند.
بهگونهای از بازنشستگی این افراد سخن به میان میآورند که انگار میز، رانت، قدرت، سمت، عنوان و … را در اختیار دارند، درست مانند منحرفانی که در زمان امام (ره) ایشان را بازنشسته میپنداشتند، غافل از اینکه عشق پایانی ندارد و زمان نمیشناسد و شور و شوق و نشاط ایشان در راه هدف آنچنان انرژی را به جامعه اهدا میکرد که حیرت دوست و دشمن را باعث شده بود.
با سوءاستفاده از شعار «میدان دادن به جوانان» سعی دارند که شناسنامههای شهر و دیار پاکان و نیکان را محو و ناپیدا کنند.
اینان نه برای جوانان مستعد ما بهایی را قائلند و نه مایلند که جوانان بیغل و غش، امور را بر اساس شایستگی و لیاقت و توانمندی در دست داشته باشند و حرفهای کلیشهای و کسالتبارشان فقط و فقط برای سیاه کردن صفحات بیهویتیها و در تاریکیها به کار میآید.
اینکه پشت پرده پنهان شوند و از درون تاریکیها سنگاندازی و حمله کنند، نه مشروعیت دارد و نه رسم جوانمردی است و فرسنگها با انسانیت فاصله دارد.
بیایند مانند همین وبلاگ، هویت خود را با تصویرشان آشکار سازند و مردانه و شجاعانه و جوانمردانه پاسخگوی اظهارات خود باشند و پای سخنانشان با شهامت تمام بایستند.
اگر کسی ریگی به کفش نداشته باشد، نمیآید رئیس سازمانی را هر روز مورد حمله قرار دهد و به ناگهان به طور بسیار مشکوکی نه تنها حملات بلکه نقدها در مورد وی را ببوسد و کنار بگذارد!!! که البته ما علت این حرکت مذبوحانه را میدانیم و برایمان به وضوح آشکار شده است و اسناد آن را نیز در دست داریم اما مقصود از طرح این مطلب آن است که بدانند همین ۱۰ یا ۱۵ مخاطب سایتشان، این سئوال را در ذهن خود همواره مرور میکنند و به ما نیز میگویند.
جالب اینکه این ناشناسان خیال میکنند خلق خدا شناسنامهداران باهویت و شناخته شده را رها میکنند و این پنهان شده در تاریکیها را با هویت نامعلوم و نامشخص دودستی میچسبند صرفا به خاطر اینکه ادعای پایبندی به اصول را دارند و شعار عدالت را البته به شکل واهی سر میدهند!!
در اینجا وظیفه میدانم که حساب افراد شناخته شدهای که در ابتدا با اهداف مقدسی به راهاندازی برخی از این سایتها اقدام کردند را از قاطیشدهها جدا کنم چراکه فضای تملق و چاپلوسی چندشآوری که در برخی از رسانهها در این استان و شهر حاکم بوده و هست، جای برخی از نقدهای منصفانه و کارشناسانه خالی بوده و است و به همین دلیل دست به چنین حرکت سازندهای زدند اما قاطیها آمدند و مسیر را منحرف کردند و به سمت ناکجاآباد سوق دادند.
سعی میکنند با این رفتار غیر قانونی و ضد اخلاقی، نام نهادهایی را خدشهدار کنند که وظیفه اصلی آن نهادینه کردن قانون و ضوابط است.
زیرابزنی و سمپاشی و سیاهنمایی را جایگزین نقدهای منصفانه و کارشناسانه کرده و تنها و تنها هدفشان رسیدن به اغراض و نیات شخصی و منافع باندی است.
سیاستشان مرتبط و گره خورده با دیانت نیست و فرموده مولایمان علی (ع) که «بهترین سیاست، صداقت است» را ملاک عمل خود قرار ندادهاند و بدترین نوع آن که روش و منش رانتخواران است را برگزیدهاند.
تردیدی نیست که خواسته یا ناخواسته کارشان دامن زدن به اختلافات بین گروههای مختلف باورمند و انشعاب و انشقاق میان آنهاست.
اگر راست میگویند مطالبات مردم را از دولتمردان، قدرتمندان اقتصادی و تصاحب کنندگان سمتها و عنوانها دنبال و پیگیری کنند.
اگر دلشان به حال طبقه ضعیف جامعه که روز به روز ضعیف و ضعیفتر میشوند سوخته است، رانتخواریها، بیتدبیریها و … را نقد و بررسی کنند و افکار عمومی را ظلمناپذیر و روشن سازند.
اگر هدفشان مقدس است به جای ایجاد انشعاب و انشقاق بین افراد باورمند، یقه مسئولانی در همین شهر و استان را بگیرند که اشرافیگری، چاپلوسی، تملقگویی، نوکری و بردگی را در ادارات و سازمانها فرهنگ کردهاند و شخصیتهای ضعیف و بیاراده و ناتوان نیز دیگر در بردگی و نوکری اینان احساس زشتی نمیکنند.
یقه مسئولان «شعاری» را بگیرند که تمام وقتشان صرف تبلیغات شخصیشان میشود و یا در همایش هستند و یا در جلسه تشریف دارند و یا مشغول به افتتاح و جشنواره و … و تنها چیزی که برای آنان اهمیت ندارد پاسخگویی و کار است.
بالاترین مقام اجرایی استان بیش از دو ساعت وقت میگذارد و به پرسشها با حوصله و دقت پاسخ میدهد و نمیگوید که سرم شلوغ است، اما اینان که در درجات بعدی قرار گرفتهاند، هیچگاه وقت گفتوگو و مصاحبه و پاسخ به افکار عمومی را ندارند مگر اینکه در جهت تبلیغ برای خودشان و به صورت فرمایشی باشد که حتی از کیسه مردم مبالغ هنگفتی را نیز در این راه نامیمون هزینه میکنند.
اما همانگونه که در مقاطع مختلف چه پیش از انقلاب و چه زمان پیروزی انقلاب تاکنون، گروهها، احزاب و افراد مخلص و صادق و دلسوخته دین و ارزشها هرگز ذرهای عقب ننشستهاند و به لطف خدا با قدرتی که همواره خدای منان به نیکان و صادقان روزگار عطا میفرماید، همچنان سربلند و پیروز از ارزشها و دستاوردهای انقلابی که هزاران شهید را به حضرت حق تقدیم کرده است، حراست میکنند و همیشه وظیفه را مد نظر داشتهاند و نتیجهها را به خدای سبحان واگذار کردهاند و همواره پیروز و پیروز و پیروزند.
آنان که شکنجههای ساواک مخوف شاه نتوانست کوچکترین خللی را در اراده آهنینشان داشته باشد، روش و منشهای ددمنشانه آدمکشها موفق به از میدان به در کردنشان نشد و در هر مقطعی استوار و پابرجا ایستادهاند و اراجیف بیهویتها و ناشناسان روز به روز موجب شد تا راسختر شوند.
ادامه دارد
ثبت دیدگاه