گرفتاری در چنگالِ خطوط قرمز!
ایجاد خطوط قرمز از سوی گروههای گوناگونِ اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و … و به بنبست کشیدنِ نقد و نظر، فضای سرد و سنگینی به وجود آورده که روشنگری، موشکافی و کَنکاش را در چنگال خود گِروگان گرفته، بهگونهای که دیگر اندیشهها را یارای درمانِ دردهای مختلفِ گریبان گیرِ خودِ جامعه نیست!
عنوانها و ملاک و معیارهای خودساختهی بخشی، که هیچگونه منطق و استدلالی را در دل خود ندارد، خفقان و سکوت را جایگزینِ سخن و گفتوگو کرده است.
دیگر نمیتوان به پزشک، وکیل، کاسب، معلم، استاد، صنفهایِ رنگارنگ و …. اشاره و درد و رنج ها را جَراحی کرد.
بهمحض بروز و ظهور کمترین نَقدی، ناگهان فریاد برمیآید که بهطور مثال، به پیشگاهِ مقدس وکیلها، پزشکها، رانندهها، کاسبها، قاضیها و … توهین و اهانت صورت گرفته و دارندههای شغلهای تقدس یافتهای که هرکدام به خطوطِ قرمزِ ویژهی خود مبدل شده، با صدور بیانیهها و اقدام به تَحصن، شکایت و …، با شدت هرچه تمام در مقابلِ نقد و نظر، قَد برافراشته و آزادی بیان و قلم را در نطفه خَفه میکنند!
در مورد شماری دیگر که بهطور کامل مهر تَقَدس را از زمانهای دور بر پیشانی خود زدهاند، که دیگر نگو و مپرس!
ثبت دیدگاه