مشاهده خبرهای تحلیلی

پایانِ خودکامِگانِ جهان، اُفتادن پس از وارونه پِنداری است

  • ۳ اسفند ۱۴۰۳
پایانِ خودکامِگانِ جهان، اُفتادن پس از وارونه پِنداری است

پایانِ خودکامِگانِ جهان، اُفتادن پس از وارونه پِنداری است

 

در هیچ دورانی خودکامه‌ای یافت نشده که تَک سالاری را برای خود روا ندانسته و گرفتارِ خودشیفتگی نشده باشد.

 

 

 

همان‌گونه که پیش‌تر گفتیم، خودکامگی زاییده‌ی تزویر و چندگانگیِ مَجیزگوهای کاسه‌لیس و چَرب‌زبان است و بدون این‌گونه آدمک‌هایِ پَشیز و خَس، خودکامگان دچارِ وارونگیِ پندار و بیماریِ خودبزرگ‌بینی نشده و از کِردار، گُفتار و پِندارِ خود ناآگاه نمی‌شوند.

 

 

بی‌شَک هراندازه شُمارِ چاپلوس‌ها در یک سرزمین بیش‌تر باشد، به همان اندازه کَفه‌ی ترازویِ خودکامگی‌ها و تَک سالاری‌ها سامان می‌یابد.

 

 

این راستینگی به ما می‌آموزد که برای زدودنِ زنگارِ خودکامگی باید پایه‌هایِ تَزویر، ریا، چاپلوسی و چَندگانگی را از بُن بَرکَند و این ارزش جز تلاشِ فرهیختگان برای پایه گرفتنِ خِرَد و مَنشِ نیکو و تکیه‌بر دانش و بینشِ دُرست، پا نمی‌گیرد.

 

 

تُندیِ شماری از خودکامگی‌ها به‌اندازه‌ای است که می‌تواند خودکامه‌ای را در سرزمینی که مردمان آن بانگِ مردم‌سالاری سر داده‌ و می‌دهند به اندیشه‌ی پادشاهی و تَک سالاری بِکشاند و سخن از به چَنگ آوریِ سَرزمینی بگوید که هزاران کیلومتر با کشورش دوری دارد و یا کَج‌اندیشیِ خودکامه‌ای دیگر که کورباوری او مایه‌ی کُشتارِ هزاران بی‌گناه و بی‌پناه شده و دیگر خودکامه‌ای که میلیون‌ها آدم را گرفتارِ اندیشه‌های پوسیده، بازایستاده در زمان‌های دور و کَپَک‌زده‌ی خود کرده و زندگی آنان را با سَختی، تَلخی، رَنج و دَرد، زَهرآلوده کرده است و ….

 

 

بی‌گُمان پیدایشِ خودکامگی سازه‌های دیگری از دَسته‌ی بُزدِلی، وِلنگاری، بی‌بندوباری، بَهره خواهی، خودخواهی و …  نیز دارد که هیچ‌یک به‌اندازه‌ی ریاکاری، تزویر، چاپلوسی و باد کردنِ آدمک‌ها کارساز نبوده و نیست.

لینک کوتاه : https://naneveshteha.ir/?p=3038
  • نویسنده : عزیزالله قهرمانی
  • بدون دیدگاه

ثبت دیدگاه