ویروس کرونا با ظهورِ خود ویروسهای مخوفتری را نیز فعالتر کرد و ویرانگرترین آنها، ویروس تناقضگویی و وجود تضاد و تَقابل در سخنان و نظرهای مسئولانِ ریز و درشت است که آبشخور اصلی آن دردِ بیدرمانِ سیاستزدگی، سیاستباختگی و سیاسیکاری و سیاستبازی از سوی کسانی بوده که مُدعیِ برگزیدنِ سیاست همراه و همگام با دیانت و اخلاق و …. هستند.
یک مسئول بر مبنای فتوایِ باند و دستهی سیاسیِ فرمانروایِ خود، قرنطینهی مطلق را تنها راهِ رهایی می داند. دیگری نیز از سر راحتطلبی و آسودگی نسبت به مسئولیتی که دارد، نسخهی محدودیت کامل و توقفِ امور را برای جامعه میپیچد و آن را با بهرهگیری از شعارزدگی و فریبکاری برای موجسواری خود برمیگزیند.
آنچه در این میان مظلوم و مغفول واقع میشود، دَفنِ نظرهای بهواقع کارشناسی، علمی، منطقی و عقلانی و غیرسیاسی و بهدور از احساساسات که در مُختصات کشور ما بگنجد بوده و مردم ناچار و سرگردان را بر سر چهارراه چه کنم؟! قرار داده است.
برخی چشم خود را بر واقعیتِ فقر و نداریِ شمار بالایی از جامعه بسته و بیرون گود نشسته و هیاهوی لِنگش کُن! راه انداختهاند و عدهای دیگر نیز از قربانی گرفتنهای بیشازپیش عالیجناب کرونا چندان باک و ابائی ندارند! و در این گیرودار و فضای دودآلودِ حاکمیتِ سیاستبازانی که جامعه را همواره هزینهی قماربازیهایِ سیاسیِ خود کردهاند، تنها واقعیتهاست که به قربانگاههای زور و تزویر کشانده میشود.
ثبت دیدگاه