این روزها سیل عظیمی از شیفتگان خدمت! با لبخندهای مصنوعی فریبنده همگان را به طرفداری از خود فرامیخوانند، و این در حالی است که تجربههای تلخ و زهرگونه دورههای پیشین حکایت از پیشآمدهایی دارد که در رفتار و کردار حضرات عاشق خدمت! از چندماه آینده هویدا خواهد شد.
بیماری حاد خودشیفتگی و توهم وجود سرسپردگان بیشمار آنچنان چشم دل این تشنگان قدرت را کور میکند که دیگر خدا را بنده نخواهند بود!
دیو شوم کبر و غرور آنچنان سراپای وجود کسانی را فرا میگیرد که با کمترین میزان رای به نسبت جمعیت شهر وارد پارلمان محلی! میشوند.
مردم اصلی شهر آنچنان به اسارت متصرفان دیار خود در میآیند که شاعران در این زمینه در آینده مرثیهها خواهند سرایید.
کسب و کار رفیق بازی و فامیلگرایی رونق میگیرد و مجموعهای عریض و طویل توسط باندهای سیاسیکار سیاستباز به زنجیر کشیده میشود.
دیگر جایی و چیزی باقی نمیماند که به تعفن رفتار و نیات لاتهای سیاست زده آلوده نشود و گندکاریهای نوچهلاتهای چپ و راست دامن همه و همه چیز را میگیرد همانگونه که تاکنون از سر گوجهفرنگی، سیبزمینی، سد، طرحهای عمرانی اشتغالزا، باغشهری و …. نگذشتهاند و جایی برای آغشته نشدن به سیاهکاریهای سیاستنداران مدعی! باقی نمانده است.
ثبت دیدگاه