مشاهده خبرهای تحلیلی

جستارِ «حجاب» و رفتنِ راهِ اشتباهی

  • ۱۴ آذر ۱۴۰۳
جستارِ «حجاب» و رفتنِ راهِ اشتباهی

جستارِ «حجاب» و رفتنِ راهِ اشتباهی

 

مدتی است که قانونی با عنوان «لایحه‌ی حمایت از فرهنگ عفاف و حجاب» موردِ گفت‌وگوهای بسیار قرار گرفته اما مفاد آن با عنوان برگزیده‌شده به‌طور کامل در تقابل و تضاد است، چراکه جان‌مایه‌ی فرهنگ در بنیان و ریشه‌ی خود هیچ‌گاه با ترس و زور تولد نشده و به گواه تاریخ به‌ویژه در کشور ما، خروجی ِاجبار و مجازات در این زمینه درست خلافِ هدف بوده است.

 

 

همان‌گونه که قلدری رضاخانی در برداشتنِ اجباری چادر منجر به تقابل و جبهه‌گیری جامعه‌ی آن زمان شد و پسرش محمدرضا در هنگامِ قدرت یافتن از این واقعیت درس گرفت، اینک نیز جبراً نمی‌توان بر زنان کشورمان چادر و یا حجاب موردنظر و سلیقه‌ی گروهی خاص را تحمیل کرد، چراکه فرهنگ هرگز با قانونی که پذیرفته‌شده و برآیند جامعه نباشد و وجوه معرفتی درون‌زا نداشته باشد، به‌هیچ‌عنوان شکل نمی‌گیرد و قادر به حیات نخواهد بود.

 

 

درست مانند اینکه صاحب قدرتی بگوید «خدا را آن‌گونه که من می‌خواهم بشناسید، ببینید و از او اطاعت کنید در غیر این صورت از حقوق اجتماعی شما را محروم می‌کنم و در محدودیت قرار خواهم داد» که به‌یقین این‌گونه خدا تنها مترسکی میان‌تهی و شکستنی خواهد بود و خلایق او را نفی و نهی خواهند کرد.

 

 

به گواه تاریخ و آنچه از نگاره‌های تاریخی و باستانی قابل دریافت و درک است، زن و مرد ایرانی هزاران سال از ویژگی پاکی، پارسایی، پاک‌دامنی و شرمِ ارزشمند برخوردار و تمامِ بافت های تشکیل‌دهنده‌ی وجود این مردم، سرشار از ارجمندی و والایی بوده و ما نیز امروز این میراث گران‌بها را همچنان به‌عنوان یک مزیتِ بی‌همتا با خود داریم.

 

 

برخی نیازمند بازنگری در اندیشه و کَنکاش در ذهنِ خود هستند تا به هر چیزی از دریچه‌ی شهوتِ ناپاکی نگاه نکنند و بفهمند که انسان‌ها ربات و ماشین نیستند و روح، روان، عقل، بینش و …. دارند و جز باور و یقین به هیچ تحمیلی تن نمی‌دهند و هر دستورِ زورمدارانه ای را پذیرا نیستند، چراکه حجب و حیا تنها با پوشش صِرف به دست نمی‌آید و ملکه‌ی وجود نمی‌شود.

 

 

هیچ ایدئولوژیِ زوری وجود خارجی نداشته و ندارد، چراکه تنها در ذهن و اندیشه‌ی برخی همانند بادبادکی سست و ترکیدنی، توهمی بیش نخواهد بود.

 

 

هر قانونی که زاییده و تجلیِ خواسته‌ی همگانی نباشد، بدون تردید، مسیر کوچه‌ی بن‌بست را می‌پیماید و فرجام آن توقف و سرشکستگی خواهد بود.

 

 

فراموش نکنیم که در دهه‌های اخیر شاهد از دست دادن مرجعیت اجتماعی افرادی بودیم که رفتار و اعمال آنان منجر به خودکشی سیاسی نیز شد.

 

 

به‌جای تصویب قوانینی که موجبِ برانگیختگی اجتماعی می‌شود باید در چگونگی عملکردِ مسئولانِ موظف که مرتکب رهاسازی فرهنگی شده‌اند، کنکاشِ دقیق و عمیق شود و آنان را به پاسخگویی واداشت که چرا با در دست داشتن این‌همه بودجه‌ی کلانی که می‌توانست از فقر و فساد جلوگیری کند، در خوش‌بینانه‌ترین بیان، تنها و فقط نقش آرایه‌ای و نمایه‌ای داشته‌اید؟!

لینک کوتاه : https://naneveshteha.ir/?p=2848
  • نویسنده : عزیزالله قهرمانی
  • بدون دیدگاه

ثبت دیدگاه